استعداد چیست؟ + اشتباهات رایج در باره استعداد

داستان همیشگی ما و استعداد

هر سال چند هفته مانده به تابستان پدر مادر آرمان به این فکر می کردند که یک نابغه از فرزندانشان بسازند. سال پیش بعد از بررسی به این نتیجه رسیدند که این تابستان باید در کلاس ایستادن روی دو دست!! شرکت کند. تقریبا این دهمین تابستانی بود که آرمان خواسته و ناخواسته می بایست در انواع کلاس ها شرکت کند. تقریبا هیچ کلاس دیگری نمانده بود که شرکت نکند. از کلاس زبان انگلیسی تا فرانسه، از نقاشی سبک رئالیسم تا کاریکاتور، از شنا تا فوتبال ساحلی از نوازندگی سنتور تا سازدهنی دیاتونیک.

امسال آرمان می خواست در کنکور سراسری شرکت کند و به همین خاطر پدر و مادرش به جای فرستادن او به کلاس های فوق برنامه تابستانی تمام تلاش خودشان را انجام دادند که پسرشان با کمال آرامش بتواند در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران قبول شود. اما شما هم مثل من این سوال ذهنتان را درگیر کرده که بالاخره آرمان در چه کاری استعداد دارد؟ اگر تابستان ها تمام کلاس های جانبی را شرکت کرده پس چرا نهایتا می خواهد در رشته مهندسی برق قبول شود؟ برای پاسخ به این سوالات بیایم بررسی کنیم که استعداد چیست ؟

استعداد چیست ؟

اشتباهاتی که در مورد استعداد و جود دارد این هست که استعداد را با شغل، مهارت، علاقه، رشته های تحصیلی و … اشتباه گرفته می شود. برای این که درک بهتری از این واژه ها پیدا کنیم هر کدام را بررسی می کنیم.

  • استعداد شغل نیست: ممکن است فردی در شغلی باشد اما استعداد خاصی در آن نداشته باشد و حتی از آن کار خوشش نیاید. صرفا به خاطر کسب درآمد و گذران وقت در آن شغل باشد. حتی ممکن است با مرور زمان توانسته است تسلط نسبی در آن شغل پیدا کرده باشد ولی هیچ دلیلی نداریم که شغل هر کس استعداد اوست و برعکس هر کس در فلان کار استعداد دارد پس در آن شغل موفق خواهد شد چون برای داشتن یک شغل رویایی به چیزهای زیادی به جز استعداد نیاز داریم.
  • استعداد مهارت نیست: اغلب افراد فکر می کنند که اگر فردی در کاری مهارت داشته باشد جز استعداد اوست. مثلا فردی می تواند 200 ضربه روپایی با توپ بزند. اغلب فکر می کنند که این فرد استعداد زیادی در بازی با توپ دارد اما شاید این فرد ده سال تلاش کرده باشد تا به این مرحله برسد و صرفا با تمرین و تلاش زیاد این کار را انجام می دهد.

  • استعداد علاقه نیست: اشتباه دیگری که وجود دارد این هست که فکر می کنیم علاقه مند بودن به یک کار نشانه استعداد هست در صورتی که این دو مقوله از هم جدا هستند. ممکن است فردی در کاری استعداد داشته باشد اما هیچ علاقه ای نداشته باشد و فردی به کاری که در آن استعداد ندارد علاقه زیاد داشته باشد.
  • استعداد رشته تحصیلی نیست: اغلب افراد به ویژه پدر و مادرها فکر می کنند که استعداد یعنی گرفتن نمره خوب در یکی از شاخه های ریاضی، علوم تجربی و یا علوم انسانی، در صورتی که این ها فقط یک رشته تحصیلی مصوب هستند و ممکن است تا 50 سال دیگر رشته های جدیدتری به وجود بیاید پس اگر این طور باشد استعداد ما هم باید با نظام آموزش و پرورش تغییر کند در صورتی که این طور نیست و هر کدام از ما یک استعداد خاصی داریم که لزوما ربطی به رشته تحصیلی ندارد.
  • پس استعداد چیست: حالا رسیدیم سر اصل مطلب و این که استعداد چیست و چه تعریفی از آن وجود دارد. تاکنون تعریف های زیادی از استعداد شده است اما به نظرم این تعریف از همه بهتر و کمک کننده تر هست:

استعداد یعی کاری که ما می توانیم در مدت زمان کم و با انرژی کم نسبت به سایر کارهای دیگر یاد بگیریم.

یک مثال: فرض کنید دو برادر در کلاس پیانو شرکت می کنند. اما با وجود این که هر دو زیر نظر یک استاد و به یک اندازه تمرین می کنند و شرایط برای هر دو تقریبا مساوی هست اما یکی از برادرها در زمان کمتری و با صرف انرژی کمتر می تواند یک قطعه موسیقی را به خوبی بنوازد و در واقع پیشرفت بهتری دارد اما برادر دیگر باید تلاش بیشتری کند تا بتواند به خوبی برادر اول نوازندگی کند. پس می توان حدس زد که برادر اول استعداد بهتری نسبت به برادر دوم دارد.

نکته که باید بگویم این هست که این تعریف به هیچ وجه نفی تلاش نیست. در واقع ما برای این که در استعداد خودمان خوب باشیم باید تلاش و پشتکار لازم را داشته باشیم اما فردی که در کاری استعداد زیادی ندارد باید نسبت به ما تلاش بیشتری انجام دهد.

اما بر می گردیم به داستان اول، به نظر شما چرا پدر و مادرها اغلب شبیه پدر و مادر آرمان رفتار می کنند؟ چرا با وجود این که ده ها رشته مختلف را تست می کنند اما باز در نهایت سراغ رشته تحصیلی و شغلی می روند که همه از آن عبور می کنند؟ به عنوان مثال آرمان در نقاشی بسیار خوب و مستعد بود و پیشرفت چشم گیری داشت اما نهایتا سر از مهندسی برق در خواهد آورد.

شاید یکی از دلایل این باشد که پدر و مادرها جرئت این کار را ندارند که فرزندانشان را در کاری که استعداد دارند بفرستند. شاید می ترسند که نتواند شغل مناسبی در آینده داشته باشد، شاید احساس می کنند که کلاس یک مهندس بیشتر از یک نقاش هست و شاید هنوز اعتمادی نسبت به استعداد فرزندشان نداشته باشند و به نظرم این یک آسیب اجتماعی هست که باید با آموزش به دیگران و کمک شما خواننده محترم برطرف شود که خودمان و نسل های بعد بتوانیم در راهی قدم برداریم که بهترین خودمان باشیم نه بهترین برای دیگران.

شما نیز می توانید سوال و تجربه خودتان را در زیر همین مقاله برای دیگران به اشترک بگذارید.
2 نظرات
  1. هانیه می گوید

    سلام و خدا قوت به سایت خوب و ارائه منحصر به فردتون،که با وجود سادگی در بیان اما پیچیدگی درسایت( مثل یه ماز پیچ در پیچ و عمارت بزرگ تو در تو) و کنجکاو سازی ، باعث حیرت و شگفتی و جذابیت شده🙏🌹 سوالی برام مطرح شده بالاخره باید نقطه قوت خودمون رو بهش توجه کنیم و رشدش بدیم؟ یا هر هشت بعد در زندگی رو بهش توجه کنیم و سعی کنیم همه رو تقریبا یه اندازه رشد بدیم تا چرخه زندگی درست بچرخه ؟و یکی خیلی رشد یافته و دیگری بدون رشد نباشه؟ اونوقت مثل اون داستانی نمیشیم که هر حیوان با استعدادی خاص، به خاطر اینکه ،روی استعدادی کار کنه که نداره ،کلا میانگین نمره ش پایین شد و استعداد خودش هم افت کرد؟ و تبدیل به اون شخصیتی در داستان بشیم که میانگین متوسطی داشت و از هر استعداد کمی داشت؟ و در رشته خاصی، شخص مطرحی نبود؟

    1. علی اصغر رزم جو می گوید

      سلام هانیه
      در این باره مطلب و توضیح زیاد هست اما به صورت کاملا خلاصه باید اول نقاط قوت و ضعف خومان را بشناسیم. در مرحله دوم بیاییم و نقاط قوت خود را رشد دهیم و مدام آن ها را تقویت کنیم. حال نقاط ضعف را نباید طوری رها کرد که در زندگی به ما ضربه بزند. مثلا اگر فردی در زمینه برنامه نویسی خوب عمل می کند و جز نقاط قوت وی محسوب می شود می بایست روی آن به خوبی سرمایه گذاری کند و آن را پرورش دهد. حال فرض کنید این فرد در روابط اجتماعی ضعیف هست. اگر نقطه ضعف را به حال خود رها کند حتما ضربه خواهد می خورد، چون هر چند که برنامه های خوبی می نویسد اما کسی او را نمی شناسد که از او بخرد و سفارش برنامه نویسی بدهد. بنابراین می تواند با مطالعه مختصر و کمی کار روی نقاط منفی از ضربه خوردن جلوگیری کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.