دو سوال درباره رسالت زندگی
سلام وقت بخیر.
میخوام بدونم اگه کاری که من متوجه شدم رسالتمه فایده ای برای دیگران نداشته باشه و فوایدش بیشتر متوجه خودم باشه میتونه رسالتم باشه یا باید دنبال استعدادی در خودم باشم که حتما فایده ای برای دیگران داشته باشه
مثلا یکی از دوستان نوشته بود رسالتم شاد بودنه درسته دیگران از شاد بودن ما انرژی میگیرن ولی این شاد بودن رسالته یا فقط یک رفتار خوب؟
با سلام خدمت شما
سوال شما از رسالت زندگی به صورت کلی به دو سوال ختم میشود:
آیا رسالت زندگی باید برای دیگران هم مفید باشد؟
آیا شاد بودن هم نوعی رسالت هست یا یک رفتار؟
در مورد سوال اول باید به این نکته توجه داشته باشیم که رسالت درواقع اشتراک علاقهمندی ما به یک موضوع و ایجاد اثر مثبت در دنیا هست. در این جمله چند نکته وجود دارد: نکته اول این که منظور ما از علاقهمندی همان علاقه شدید یا اشتیاق سوزان هست و نکته دوم این که علاقه را نباید با استعداد اشتباه گرفت چون استعداد مفهومی غیر از علاقه دارد چون ممکن است فردی به موضوعی علاقه داشته باشد که در آن استعداد نداشته باشد و یا فردی در کاری استعداد داشته باشد اما به آن علاقه نداشته باشد.
رابطه رسالت زندگی و مفید بودن آن
اگر فردی به درستی رسالت زندگی خود را پیدا کند شاید در مرحله اول فکر کند که فقط برای خودش مفید هست اما کم کم این فاید نیز به دیگران خواهد رسید. مثلا تصور کنید فردی که بر اساس علاقهای که دارد شروع به نقاشی کشیدن میکند اما بعد از چند سال متوجه میشود که دیگران از نقاشیهایش لذت میبرند. بنابراین این فرد به صورت حرفهای وارد عمل میشود و به یک نقاش حرفهای تبدیل میشود و تابلوهای خود را در نمایشگاه به دیگران نمایش خواهد داد. دیگران از نقاشیهای این فرد لذت خواهند برد و از طرفی دیگر اگر مهارت زیادی داشته باشد میتواند در قالب نقاشی میتواند مفهومی عمیق به دنیا منتقل کند مثل استاد فرشچیان و یا هنرمندانی مثل بتهون و …
بنابراین رسالت در نهایت روی دو پایه سوار میشود: علاقهمندی و ایجاد اثر مفید در دنیا
حال ممکن است سوالی برای برخی از دوستان به وجود آید که رابطه رسالت با کسب درآمد چیست و آیا راهی برای کسب درآمد از رسالت که در واقع شامل علاقه هم می شود وجود دارد؟
پاسخ این سوال مثبت هست و با توجه به طولانی بودن پاسخ شما را به منابع زیر که در وب سایت وجود دارد ارجاع میدهم:
آیا شاد بودن یک رسالت هست؟
داشتن یک زندگی با معنا همراه با رسالت زندگی باعث به وجود آمدن یک حس رضایت عمیق درونی خواهد شد و در واقع رسالت با رضایت درونی همراه است اما نکتهای که وجود دارد این هست که فردی که شاد بودن را رسالت زندگی خود انتخاب کرده باید بداند که چه چیزی بوده و هست که او را شاد میکند و در حقیقت پی بردن به این موضوع می تواند سرنخهایی را به شما بدهد که بدانید رسالت زندگی شما در چه کاری نهفته است.
مثلا من هر گاه شروع به نگارش مطالب جدید و مفید برای دیگران میکردم حس رضایت و شادی در من پیدا میشد و از طرفی چون خودم را میشناختم و خودشناسی انجام داده بودم متوجه سرنخی شدم. این سرنخ در کنار خودشناسی و عوامل دیگر به من میگفت که ممکن است رسالتم در راستای یادگیری و آموزش به دیگران باشد که افراد بتوانند خودشان را خوب بشناسند، رسالت زندگی خود را پیدا کنند و بتوانند احساس خوبی را تجربه کنند. بنابراین با این کار هم اکنون دوکتاب تالیف کردم و …
پس شاد بودن نتیجه انجام کاری هست که آن کار در راستای رسالتمان قرار دارد و میتوان گفت شاد بودن ثمره و بازتاب داشتن یک زندگی با رسالت هست. توجه داشته باشیم که افرادی که شاد هستند این شادی را از یک منبع یا تجربه انجام کاری دریافت میکنند که رسالتشان هست و خود شاد بودن یک رفتار هست.
اگر تمایل دارید درک عمیقی از رسالت و معنای زندگی خود را پیدا کنید و آن را بیشتر درک کنید میتوانید سرفصلهای آموزش زیر را مطالعه کنید.
خیلی ممنونم ک وقت گذاشتیدو پاسخ دادید
در واقع من ن فقط برای این کار برا خیلی از کارا تنبل و اهمال کارم یعنی اگر قرار باشه امتحانی از من بگیرن خیلی خوب میخونم ولی اینکه خودم خود خوان برم سراغش ن،، تنها چیزی ک تنبلی نمیکنم تدریسه ک بدون حقوق هم حتی راضی ب انجامش هستم و دیگری آشپزیه ولی خب نمیدونم چجوری از آشپزی کسب در آمد کنم
سلام سوالی داشتم ،اینکه طی مسیر برای رسیدن ب رسالت برامون لذت بخشه و متوجه سختیش نمیشیم؟من رسالتم تدریس هست و واقعا واقعا علاقه دارم ب تدریس ب زبان هم علاقه دارم ولی اینکه بخوام وقت بذارم و در روز مثلا یکساعت زبان بخونم تنبلی میکنم و بعضی وقتا حسش نیست ولی وقتی زور بالاسرم باشه و امتحانای موسسم باشه ب نحو احسن میخونم آیا در انتخاب رسالتم اشتباه کردم؟چون فکر میکنم رسالت باید چیزی باشه ک اشتیاقشو داشته باشیم ،،آموختن زبان برا من لذت داره ولی مث درس خوندنه سخته و هموار نیست ولی تدریس رو واقعا دوس دارم از طرفی بالاخره باید زبان بخونم تا بتونم ب ی سطحی برسم تا بتونم تدریس کنم ولی طی کردن مسیرش برام سخته و فکر میکنم ب خاطر همین زبان رسالتم نیست ممنون میشم راهنماییم کنید ک درست فکر میکنم یان.
سلام
هر فرد در راه رسیدن به رسالت خود ممکن است سختی بکشد اما این سختی بسیار متفاوت از سختی کسی هست که به زور یا اجبار می خواهد کاری کند. نکته دوم این که برای شناخت رسالت باید 5 مورد بررسی شود تا پازل رسالت تکمیل شود. یکی از این مورد علاقه هست که ممکن است شما داشته باشید اما هنوز پازل های دیگر را شاید بررسی نکرده باشید. بعنوان مثال یکی از موارد دیگر بررسی باورها و افکار هست. این که شما چرا در کاری اهمال کاری می کنید باید بررسی شود و متوجه شویم که چه باور منفی در ذهن شما وجود دارد که مانع از انجام کارهای شما می شود. برای توضیحات بیشتر توصیه می کنم کتاب ثروت درون از بنده را مطالعه کنید.
لینک کتاب ثروت درون
با سلام. کتاب ثروت درون شما واقعا به من کمک کرد و خیلی بیشتر خودمو شناختم و کم کم دارم رسالتم رو پیدا میکنم. خدا قوت و ممنونم واقعا.
سلام
ممنون از لطف شما
موفق و بهترین خودتان باشید.
ممنون از شما
سوال منم همین بود که پاسخش را گرفتم.
مرسی از شما