چرا در پیدا کردن شغل مناسب شکست می خوریم؟
علل شکست در پیدا کردن شغل مناسب
سلام دارم خدمت شما و امیدوارم که همیشه خوب، خوش و بهترین خودتان باشید…
چند روز پیش برای سخنرانی توی یک کارگاه آموزشی دعوت شده بودم و بنا بود بخش دوم این کارگاه را من اجرا کنم. قسمت اول را یکی از سخنران شروع کرد و بعد از آن از بین مخاطبان هر کس که تمایل داشت برای معرفی خودش و این که قراره چه مهارت و تخصصی را به عنوان شغل گسترش بده را عنوان می کرد. در واقع توی این کارگاه افراد باید خود و حرفه ای که بلد بودن را مثل یک جلسه مصاحبه بیان می کردن و رفع عیب می شد.
اکثر شرکت کنندگان این دوره افرادی با تحصیلات بالا یعنی دانشجوی دکترا و فوق لیسانس بودن. زمانی که داشتم توی ذهنم شرکت کنندگان را ارزیابی می کردم متوجه شدم که چقدر ایراد و اشکال در نحوه ارائه و معرفی وجود داره و طبیعی هست که باید در پیدا کردن شغل مناسب شکست بخوریم. در واقع نه این که کار کم باشه و نیاز بازار اشباع شده باشه بلکه به نظر من بخش بزرگی از این که ما در پیدا کردن شغل مناسب دچار مشکل می شویم، خودمان هستیم.
مدیران و کارفرمایان نیز مشکل یافتن افراد خوب دارند
در یکی از سمینارهای بزرگ شاهد این بودم که سخنران گفت: اینجا چند تا مدیر و کارفرما داریم؟ و بخش زیادی دست های خودشون را بالا بردن. بعد گفتند که اگه یه نفر با ویژگی های مناسب (که البته در این مقاله به آن می پردازیم) پیدا بشه چند نفر حاضر به استخدام این فرد هست؟ و با کمال تعجب متوجه شدیم که بیش از 90 درصد این مدیران و کارفرمایان مجدد دست خودشان را بالا بردند.
مدیران و کارفرمایان در به در دنبال پیدا کردن افراد مناسب هستند و برخی از افراد هم در به در پی شغل خوب می گردند. به نظر شما حلقه مفقوده این ارتباط کجاست؟
در بخش زیر به علت هایی که مانع از پیدا کردن شغل مناسب میشه را تک به تک خدمت شما عرض می کنم. فقط نکته مهم اینه که این موارد عمیقا فکر کنید و هر جا لازم دیدید با تحقیق و تلاش بیشتر اون را برطرف کنید چون صرفا گوش دادن و یا خواندن هر آموزشی فایده ای نداره و دوباره همان آش و همان کاسه.
-
تکلیف خودتان را در پیدا کردن شغل مناسب روشن کنید
همیشه تاکید داشتم و توی وب سایت بهترین خود هم بارها این مورد را ذکر کردم که قبل از هر چیز شما باید خودتون را بشناسید و رسالت زندگی خودتون را پیدا کنید. ببینید از زندگی چه می خواید و چه توقعی از خودتون دارید. بهتره که این مجموعه مقالات را مطالعه کنید.
-
چند مرده حلاجی؟
یکی از دوستانم تعریف می کرد که اوایل که فارغ التحصیل مهندسی رشته برق گرایش الکترونیک شده بودم با پشتوانه معدل خوبی که داشتم و با کلی انگیزه، به عنوان یک مهندس جوان دنبال شغل می گشتم. بعد از مدتی سر از شرکت نفت در آوردم و بعد از آزمون های کتبی، نوبت به مصاحبه رسید.
دوستم می گفت من را تحویل یکی از کارکنان اونجا که مدرک فوق دیپلم و حدود ده سال سابقه کاری داشت دادند و اون فرد دست من را گرفت و مستقیم سر یکی از دستگاه های فنی برد. بعدش بهم گفت خب آقای مهندس بهم بگو توی محیط کار چه نکات ایمنی باید رعایت کنیم؟ دوستم می گفت توی ساده ترین سوال مونده بودم. با کلی فشار به مغزم چهار پنج تا مورد مثل گذاشتن کلاه ایمنی و داشتن دستکش که بیشتر در فیلم ها دیده بودم را بهشون گفتم. اون فرد گفت اگه قرار باشه فقط این چند تا مورد را رعایت کنیم که کارمان ساخته هست و آسیب می بینیم.
دوستم گفت سوال دوم را کمی فنی تر پرسید و چون در عمل مواجه نشده بودم به جز چند تا نکته تئوری چیزی به ذهنم نرسید. می گفت با خودم فکر کردم کارم ساخته است. در کل با توجه به مجموع نمرات مثل نمره کتبی و مصاحبه و کمی ارفاق مدیر، دوستم استخدام شد. نکته اینجاست که باید به چند تا کتاب دانشگاهی اکتفا نکنیم و حداقل در یک دوره عملی مهارت آموزی هم شرکت کنیم.
-
مهارت های ارتباطی و مصاحبه
همان طوری که در ابتدا هم گفتم، افرادی که در این کارگاه آموزشی شرکت کرده بودند در این موضوع خیلی مشکل داشتند. به همین خاطر فکر می کردند که پیدا کردن شغل مناسب بیش از حد سخت هست. چون تصور می کردند که با مدرک و معدل و یا این که دانشگاه دولتی باشیم همه چیز حله. مهارت شرکت در مصاحبه و ارتباطات واقعا قابل یادگیری هست. من نمی دونم چرا برخی از افراد اصرار دارند که من همین طوری متولد شدم و باید تا انتها با همین روش ادامه بدم. یا می گن ژنتیکی هست و توی خانواده ما هیچ کس توی این مورد عالی نیست.
وقتی می خوام که یک تعریف درست از مهارت های ارتباطی به من بگن به این دو نکته خلاصه می شه که: مهارت ارتباطی یعنی داشتن زبان چرب و داشتن پارتی گردن کلفت. قبل از هر چیز باید تصور خودمون را از مهارت های ارتباطی عوض کنیم. اول این که این مهارت قابل یادگیری هست و دوم این که نیازی به چرب زبانی (که بیشتر متمایل به دروغ هست) نیست و باید با تمرین یک سری اصول را یاد بگیرید.
بنابراین اگر در این زمینه مشکل دارید برای رفع این مشکل حتما مطالعه و تمرین داشته باشید. چرا که من هم روزی فکر می کردم این مهارت ذاتی هست ولی خوشبختانه حالا می تونم از این مهارت خوب استفاده کنم. چون این جا بحث ما مهارت های ارتباطی نیست نمی خوام کامل درباره این مطلب صحبت کنیم اما همین جمله کافی هست که:
-
ناامید شدن از پیدا کردن شغل مناسب
این مورد معمولا در بین افراد تحصیل کرده بسیار رایج هست. احتمالا شما هم افرادی دیده باشید که در یک زمان با هم هم کلاس بودند و یکی تا دیپلم درس را رها کرده و چون توقع بالایی نداشته، از کف بازار شروع کرده و بعد از ده سال برای خودش حاجی بازاری شده است. اما فرد دیگر تازه فارغ التحصیل شده و چون توقع بالایی برای شروع دارد دست به هر کاری نمی زند. خب من نمی گم که توقع بالا نداشته باشید بلکه منظورم اینه که افق آینده را خوب ترسیم کنید ولی برای شروع از کم شروع کنید. چرا دارم این حرف را می زنم چون خیلی ها بعد از این که سه چهار جا را سر می زنن و کاری پیدا نمی کنن ناامید می شن و توی خونه می شینن و اتفاقا هر چه زمان می گذرد ترس آن ها هم بیشتر و قدرت ریسکشان پایین می آید و جالب این که معمولا در نهایت هم به یک شغل کاملا معمولی اکتفا می کنن.
-
چقدر رزومه نویسی بلدی؟
انصافا اگه شما جای یک مدیر بخش استخدام بودید و 500 تا رزومه قرار بود مطالعه کنید و از بین اون ها 5 نفر را انتخاب کنید چه کسی را انتخاب می کردید؟ کمی فکر کنید و هر چه مطلب به ذهنتون می رسه را یادداشت کنید… بنابراین باید اصول رزومه نویسی را خوب یادبگیرید. منظورم صرفا تایپ و پرینت یه چند خط رزومه نیست بلکه باید نکات زیادی را یاد بگیرید. چند تا از این نکات را می گم و مابقی را به شما می سپارم.
دستاورد و عملکرد گذشته شما باید در رزومه نوشته شود. نکته اینجاست که سعی کنید مهارت های مرتبط با شرکتی که قرار است رزومه ارسال کنید را بنویسید. این که شما خیاطی بلد هستید ربطی به شرکت حسابداری ندارد. نکته بعد این هست که شما باید نیاز کارفرما یا شرکت را مد نظر قرار دهید و به صورت ساده باید تاکید کنید با وجود شما شرکت چه منفعتی کسب می کند. متن شما باید در کارفرما و یا مدیر استخدام ایجاد علاقه کند و نکته آخر این که مرتب و با فونت و نوشته مناسب باشد. بنابراین برای پیدا کردن شغل مناسب باید این مهارت را نیز به خوبی یاد بگیریم.
-
حالا بیایم چند تا مثال عملی را بررسی کنیم
موارد زیر نمونه ای از هزاران درخواستی هست که برای شغل داده می شود:
سلام، من 29 سال دارم و کارهای فنی بلدم، البته اگه راننده هم بخواید می تونم انجام بدم. خواهشا کمکم کنید.
- تحلیل: اشکالی که در این جمله هست اینه که خیلی کلی گویی کرده و اصلا معلوم نیست منظور ایشون از کارفنی چی هست؟ مثلا تعمیرات لوازم برقی یا مکانیکی ماشین؟ و نکته دوم اینکه به زبان ساده چنگی به دل نمی زند. و با جمله “خواهشا کمکم کنید” این تصور به وجود می اورد که این فرد چیز خاصی بلد نیست و نیاز به کمی پول و ترحم دارد. احتمالا همین فرد تخصصی دارد که می تواند کارهای خوبی انجام دهد ولی بایک ارائه نامناسب درصد استخدام خودش را بسیار پایین آورده است.
- تحلیل: امروزه دیگه این متن های کلیشه ای نمی تواند جذابیت ایجاد کند. این خانم با مهارتی که دارد می تواند متن های جذاب تری را بنویسد. مثلا ” سرعت، دقت و کیفیت در تایپ متن های شرکتی شما” این یک مثال بود و شاید بتوانید متن های جذاب تری هم پیدا کنید. زمانی که واژه سرعت را به کار می گیریم توجه خیلی از شرکت ها و افراد جذب می شود چون معمولا افراد زمان کمی دارند و ترجیح می دهند که کارشان زودتر تمام شود. و همچنین کلمات دیگر که می تواند بار مثبتی را القا کند. به همین ترتیب برای فوتوشاپ و یا ترکیب این دو مهارت می توان عنوان های بهتری پیدا کرد.
و یک مثال دیگر
30 سالمه و مهارت آرایشگری و ICDL دارم. علاقه مند به پژوهش و حاضر به کار با کودکان و مراقبت از سالمندان نیز هستم.
- تحلیل: وقتی شما این جمله را خواندید چه حس و برداشتی داشتید؟ به نظر من این فرد همه کارها را به صورت سطحی بلد هست و در هیچ کاری متخصص نیست. باید به یاد داشته باشیم که زمانه به سمتی پیش می رود که به متخصص ها اهمیت داده خواهد شد نه کسانی که ده تا کار بلدند ولی در هیچ کدام متخصص نیستند.
بنابراین برای پیدا کردن شغل مناسب باید موارد بالا که هر کدام به نوبه خود بسیار مهم هستند را چک و برطرف کنید تا در پیدا کردن شغل مناسب بتوانید موفق تر باشید.
شما نیز می توانید نظرات و تجربیات خودتان را در پایین با ما و دیگر دوستان به اشتراک بگذارید. امیدوارم که همیشه بتوانید بهترین خودتان باشید…
یک خانم ناشنوا هستم چند بار دنبال پیدا کردم کار عالی بودم خیلی زحمت کشیدم بدون حقوق ، راحت میگن ناشنوا کار نیا بیرونم کردند دیگر کار نیستن دوازده سال بعد از بیکارم بی پول
بسیار عالی
البته یکی از مشکلات موجود به ویژه در بخش دولتی اینه که خیلی وقت ها افراد صرفاً براساس رابطه انتخاب می شوند و نه تخصص و دانش