کشف رسالت فردی و شروع موفقیت
نشانه های نداشتن رسالت فردی؟
سلام دارم خدمت شما و امیدوارم که بهترین خودتون باشید
بسیار عالی هست که توی این درگیری های روزمره فرصتی برای با خود بودن پیدا کردین. خوشحالم افرای مثل شما هستن که با وجود بمباران تبلیغات که زمان فکر کردن را از ما گرفته، شما هنوز برای کشف رسالت فردی و ارزش هات وقت می زاری. توی قدم اول بریم سراغ این که رسالت فردی چیه و آیا ما رسالت فردی داریم یا نه؟ اگه چند تا از این نشونه ها را با هم و با شدت بالا دارید پس باید بیشتر روی رسالت فردی خودتون تمرکز کنید و وقت بزارید.
رسالت فردی اون چیزی هست که ما براش به دنیا اومدیم. رسالت فردی با هدف فرق داره و فراتر از اون هست. چون هدف تمام شدنی هست و رسالت فردی تا انتهای زندگی ما جریان داره و هیچ گاه تمام نمی شه. مثلا کسی می گه رسالت من اینه که به مردم خدمت کنم. این رسالت هست و برای این کار هدف گذاری می کنه که مثلا تا سال آینده یک مدرسه بسازم و سال بعد معلم خوب جذب کنم و سال بعد …. بنابراین هدف ها تمام می شود ولی رسالت تمام نمی شود.
البته یه نکته مهم هم بگم: برای داشتن رسالت نیازی نیست که فکرهای عجیب و غریب داشته باشیم مثلا شاید فردی بگه رسالت من این هست که یک راننده و یا یک کارمند خوب باشم تا بتوانم بهترین خدمت را برای مردم انجام بدم. پس مهم اینه که شما در هر کاری که هستید بهترین عملکرد را با توجه به سطح توانمندی خودتون انجام بدید و بهترین خودتان باشید.
- نق نق کردن و غر زدن
شاید شما هم افرادی دیده باشید که از همه چیز ایراد می گیرن و مدام درحال تحلیل شرایط بد هستن. چون رسالت فردی خودشون را نشناختن همه چیز را می بینن به جز خودشون. البته نمونه های پیشرفته تر این آدم ها به خودشون هم گیر میدن! وقتی نیم ساعت پیششون باشی احساس می کنی روح و روانت به هم ریخته و از همه چیز ناامیدت می کنن. کافیه بگی می خوام این کار را شروع کنم سریع از تخصص خودشون استفاده می کنن و همان جا شما را طوری ضربه فنی می کنن که دیگه انجام اون کار به فکرت هم خطور نکنه. البته همه به این شدت نیستن و کم و زیاد داره. اما نکته مهم اینکه غر غر کردن به عادت روزانه اون ها تبدیل شده وگرنه ما انسانیم و ممکنه گاهی وقت ها از دست کسی دلخور شده باشیم و یه حرفی بزنیم اما می دونیم که باید سریع برگردیم و ببینم که ما باید چه کاری انجام دهیم که این مشکل به وجود نیاد.
- استاد اهمال کاری هستن
افرادی که رسالت فردی ندارن توی یه کار خیلی استاد هستن و اون این هست که برای انجام ندادن کارهاشون سریع بهانه جور می کنن. البته نیازی نیست که این بهانه را به دیگران بگن، حتی خودشون هم دارن گول می زنن. با خودش می گه فردا می رم توی فلان دوره شرکت می کنم. فردا می گه حالا هوا کمی بارانی هست و شاید خیس بشم، روز بعد می گه فعلا بذار دوستم ثبت نام کنه ببینم چطوریه؟ روز بعد می گه … بنابراین همیشه عقب می مونن.
- تا بالای سرشون نباشی کار نمی کنن
نمونه های از افرادی که هنوز رسالت فردی خودشون را پیدا نکردن را می تونید بین کارمندان پیدا کنید. تا رییس میاد همه چیز مرتب هست و بعدش شروع به چت کردن در شبکه های اجتماعی می شه. هدف این گونه افراد فقط در یک چیز خلاصه می شود. کی وقت اداری تمام می شود تا با خیال راحت برم خونه. البته قشر دیگری از افرادی که رسالت فردی ندارن را نیز می تونید توی دانشگاه هم می تونید به وفور پیدا کنید. کافیه شب امتحان یه سر برید کتابخانه داشگاه و می بینی جمعیت زیادی از دانشجویان مشتاق! تا ساعت 3 بامداد در حال تلاش برای رسیدن به نمره هستن. روز بعد از امتحان، اگه تا امتحان بعدی وقت زیادی باشه به خواب و یا تفریح و قدم زدن توی شهر با دوستاشون می گذره. بنابراین تا فشار نباشه تن به درس نمی دن.
- از این شاخه به اون شاخه
یه نفر می شناسم که توی دو سه سال این شغل ها را عوض کرده و هنوز هم مردد هست: 1-مکانیکی 2- تعمیر لوازم برقی 3- آموزشگاه رانندگی 4- فروش پنل خورشیدی 5- لوله کشی منازل 6-نقاشی ساختمان و … شما فکرش کنید که برای شروع هر شغل و یادگیری هر مهارت چقدر باید انرژی، سرمایه و زمان صرف کنیم تا یک کار جا بیافته؟
- برای خودشون زندگی نمی کنن
طرف حاضره توی خونش مدرن ترین و گرانقیمت ترین وسایل را با جور کردن وام، و با فشار و بدهی فراوان تحمل کنه اما این وسایل را داشته باشه تا اگه فلان مهمون اومد ازش بد تعریف نکنه. نوش جان کسی که داشته باشه و با خیال راحت و برای راحتی و آسایش خود و خانوادش بهترین ها را داشته باشه، اما نکته اینجاست که باید ببینیم از درون چطوری هستیم؟ آیا به برای خودمان خرید می کنیم و یا برای دل دیگران؟ آیا برای خودمون درس می خونیم یا برای فامیل؟ آیا برای خودمون لباس می پوشیم و یا برای دیگران؟ اگر برای دیگران هست بنابراین رسالت فردی دچار مشکل شده است.
- زود می برن و کم میارن
افرادی که رسالت فردی ندارن، در ابتدا خوب جلو می رن اما با اولین مشکل جا می زنن و دیگه ادمه میسر نمی دن. شاید با خودشون فکر کنن که برای چی و برای کی باید خودم را اینقدر اذیت کنم؟ و چون این سوال را از اول مشخص نکرده است دیگه ادامه مسیر براش خیلی سخت می شه. این افراد فقط تا زمانی که همه چیز خوب پیش میره و بالا هستن به کارشون ادمه می دن.
- برای بهتر شد خودشون تلاش نمی کنن
از دیگر نشانه های افرادی که رسالت ندارن این هست که هیچ دلیلی ندارن که خودشون را بهبود بدن. در واقع به وضع موجود و همینی که هستند رضایت می دن. نتیجش این می شه که تا سن بالا همین طور معمولی هستن و رغبتی هم ندارن که تغییر مثبتی در خودشون ایجاد کنن.
داشتن رسالت فردی چه فایده ای داره؟
شاید شما هم این صحنه را در تلوزیون دیده باشید که با قهرمانان ورزشی که مدال های طلای جهانی مصاحبه می کنن. یکی از این سوالات این هست که زمانی که مدال طلا را به شما دادن چه حسی داشتید و پاسخ ها تقریبا یکسان هست. اون ها این جمله را می گن:
این جمله را می شه برای کسانی که رسالت فردی خودشون را به درستی پیدا کردن به کار برد. البته یک سری نکاتی هست که خدمت شما می گم اما ته این ماجرا همان جمله ورزشکاران و قهرمانان هست یعنی باید خودتون تجربش کنید.
- حال خوب و شادی درونی
وقتی رسالت فردی خودتون را پیدا کنید از کارتون لذت می برین. شاید از این که یه فرد صبح با شوق کار کردن از خواب بلند بشه و حتی روزهای تعطیل را هم کارکنه تعجب کنیم. اما این افراد حس می کنن که رسالت فردی خودشون را در این کار پیدا کردن. این افراد نه یک روز و یک هفته، بلکه سال ها به شوق کارشون از خواب بیدار می شن و وقتی باهاشون درباره کاری که انجام می دن صحبت می کنی، انگار زمان و مکان را فراموش می کنن و با یک حرارت خاصی برای شما از ایده ها و دستاوردهاشون می گن.
- نظم و حساب کتاب
افرادی که رسالت فردی دارن، چون دید بلند مدت برای خودشون تعریف کردن، سعی می کنن کارهاشون را با نظم و حساب کتاب انجام بدن. اون ها هر کاری را انتخاب و انجام نمی دن بلکه کاری را انجا می دن که در راستای رسالت فردی خوشون باشه.
- همگرا شدن کارها
افرادی که رسالت فردی خودشون را پیدا کردن تصمیمات و کارهای مرتبط و منسجمی دارن. همین نکته بهشون کمک می کنه که کم کم توی زمینه کاری خودشون قدرتمندتر بشن و از دیگران جلو بزنن. چند سال وقتی اسمی از اون ها برده می شه همه به یاد یک زمینه خاص می افتن. مثلا وقتی اسم استاد فرشچیان برده می شه همه یاد نقاشی های زیبا می افتن.
- کوتاه شدن مسیر موفقیت
وقتی رسالت فردی کشف شد دیگر نیازی نیست که راه های زیادی انتخاب کنیم. درسته که ممکنه به مانعی برخود کنیم اما می دانیم که چطور از پس بر بیایم. در واقع ما چرایی کار خودمون را پیدا کردیم و دلسرد و ناامید سراغ موضوع جدیدی نمیریم. بذارید یه مثال از خودم بزنم. من عاشق یادگیری و یاد دادن و مطالعه هستم و کارهای آموزشی را دوست دارم. چندین سال هست که این کار را انجام می دم و خب توی وب سایت دیگه خودم به اسم کلام سبز تونستم به چند هزار دانشجو کمک کنم که پژوهش و ارائه خوبی داشته باشن.
در همین مدت پیشنهادات زیادی به من شد که کارهای دیگه ای را انجام بدم که شاید از نظر مادی چند برابر این کار برای من داشت. اما از آنجایی که رسالت خودم را در کارهای پیشنهادی نمی دیدم حتی قدم اول هم بر نداشتم و جواب منفی دادم. خب اگه من با چشم بسته هر کاری را شروع می کردم حالا درسته که خیلی تجربه های متفاوت داشتم اما باید راه های زیادی را طی می کردم و تازه شاید چند سال بعد متوجه می شدم که این کارها به درد من نمی خورد.
خب، تا اینجا درباره دو موضوع مهم یعنی نشانه های نداشتن رسالت فردی و فواید داشتن رسالت فردی صحب کردیم. در مقاله بعدی این موضوع مهم را ادامه می دهیم. یعنی به این می پردازیم که موانع رسالت فردی چیست؟ و چرا ما نمی توانیم رسالت خودمان را پیدا کنیم و موضوع بعد راه کارهایی برای کشف رسالت فردی گفته خواهد شد.
برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید
امیدوارم با تفکر عمیق این مطالب را دنبال کنید. تلاشم اینکه که به بهترین نسخه خود تبدیل شوید.
وقتی به سالهای قبل فکر میکنم متوجه میشم بخاطر فشارها و نظرات دیگران و اجتماع و ترسم از سنگینی و سختی مسئولیت پدر و مادر بصورت همزمان ، از علائق و آرزوهای خودم دست کشیدم و رسالت زندگیم رو فرزندانم و آینده اونها قرار دادم . حالا فکر میکنم اشتباه بود و باید راهی انتخاب میکردم که خودم و فرزندانم با هم مسیر رشد را طی میکردیم .
سلام
در مورد مقاله کشف رسالت فردی خیلی فکر کردم و متوجه شدم قبل از ازدواج و بچه دارشدن برای خودم چند هدف و رسالت فردی داشته ام اما بعد از اون اوضاع بصورتی پیش رفت که رسالت فردیم مادر بودن و آینده فرزندانم شد. برای خودم رسالت دیگری متصور نبودم و هر چه انجام میدادم در همین راستا بود . قطعا در مورد فرزندانم مثل سایر مسائل زندگی اشتباهاتی بزرگ و کوچک داشته ام ولی فقط دیکته نانوشته بدون غلط است و درحد توان تلاش کرده ام . نمره بالایی در انجام این رسالت به خودم نمیدهم ولی نمره قبولی میدهم .