دست از مقایسه خود با دیگران بردارید
حکایتی از مقایسه خود با دیگران
چند وقت پیش بود که تلفنم زنگ خورد، وقتی گوشی تلفن را برداشتم مادری با نگرانی پشت خط بود که فقط دوست داشت سوالاتش را پشت سر هم بپرسد بلکه من بتونم براش راه حلی پیدا کنم و از استرس در بیاد.
“سلام….پسرم درسش را خوب نمی خونه، الان نزدیک کنکور هست و اگه قبول نشه خیلی بد میشه. پیش فامیل چی بگم؟ هر چی کلاس کنکور و کتاب تست هم براش بود تهیه کردم. به نظرتون باید چی کار کنم؟ “
کمی که آرام شد بهش گفتم از کجا مطمئنی قبول نشه، در جواب گفت می دونم که بالاخره یه جایی قبول می شه اما توی فک و فامیل ما همه دکتر مهندس شدن و اگه اون به اونجا نرسه دیگه نمی تونیم سرمون را بالا بگیریم.
این نوع مقایسه خود با دیگران بهانه ای شد که این مطلب را بنویسم تا بلکه بتونم تاثیری داشته باشم برای کسانی که زندگی خودشون را با مقایسه با دیگران نابود کردن.
مقایسه کردن خود با دیگران از کجا میاد؟
یه نگاه به بچه های کم سن و سال بندازید. حتی توی مهمونی ها بدون هیچ آشنایی قبلی به هم می رسن و بدون هیچ پیش فرض و مقایسه کردن به سمت هم میرن. کافیه یکی از اون ها یه لبخند بزنه و دیگری با اشتیاق تمام به سمتش حرکت می کنه و ساعت ها با هم بازی می کنن.
بعد که بزرگتر می شیم بهمون یاد میدن و شاید هم خودمون یاد می گیریم که نه بابا! این جوری نیست ما از فلانی سرتر هستیم یا ما از فلانی خیلی کم تریم. دائم در کوچه و بازار در حال مقایسه هستیم و این کار معمولا در ذهنمون و یا با دوستمون در میان می گذاریم.
من خیلی ازش خوشکلترم…
من دماغم نسبت به دوستم خیلی زشت تره…
کاش بچه منم درسش خوب بود…
کاش منم مثل او مدیر عامل بودم…
و…
رسانه ها مدام برای این که تبلیغاتشون اثربخش تر بشه این طور القا می کنن که تو یه چیزی کم داری. تا بیای اون را برطرف کنی بازم با یه تبلیغ جذاب تر به شما می گن اگه فلان چیز را نداشته باشی تو قابل احترام نیستی.
تا بیای خودت را آرام کنی شبکه های اجتماعی از راه می رسن و تو را مقایسه می کنن. باز سعی می کنی که کنار بیای و خودت را مقایسه نکنی اما بازم سر و کله یکی از دوستات پیدا می شه و می گه ببین آقای…. چه ماشین میلیاردی سوار شده. ما که دیگه هیچ.
البته نمی خوام بگم که ما هیچ راه حلی نداریم بلکه می خوام بگم که این بدترین حالتی هست که ممکن توی جامعه امروزی ما برای کسی رخ بده.
چطور مقایسه کردن را کنار بگذاریم؟
ما باید به این باور برسیم که درسته افراد موفق بسیاری در سطح جهان وجود داره اما این به این معنا نیست که ما بدون دلیل و هر روز خودمون را باهاشون مقایسه کنیم. ببینید، ما آدم ها از جهتی مثل شانه تخم مرغ هستیم که هم برجستگی و هم فرو رفتگی داریم. برجستگی های ما همان نقاط قوت و فرو رفتگی ها همان نقاط ضعف ما هستن.
دوباتن میگه: ” هیچ کس برای خدمتکارش قهرمان نیست ” برای این که خدمتکار اونقدر به رئیسش نزدیک هست که همه چیز حتی نقاط ضعف اون را به خوبی میدونه، در واقع می خواد به این مطلب اشاره کنه که مدیران ارشد شرکتها ، وکلای معروف ، سخنرانان و کارآفرینان موفق هم گاهی احساس عدم کفایت ، بی لیاقتی ، شرمساری و پشیمانی دارند این احساسات همگانی مانند دستشویی رفتن در ما انسانها مشترک است.
بنابراین یک بار دیگه انسان ها را به صورت واقعی تر ببینید. فکر نکنید فقط شما هستید که نقاط ضعف دارید و سوپرمن ها هیچ مشکلی ندارن.
ما عادت کرده ایم که مقایسه کنیم اما می توانیم هنگام مقایسه با خود بگوییم که این صرفا یک عادت هست و می خواهم با مدتی مراقبه کردن این ویژگی را از خودم دور کنم. سپس سریع خودتون را به کار دیگه ای مشغول کنید.
بعد از مدتی تمرین احساس می کنید که ترک این عادت براتون راحت تر می شه و هر چه زمان می گذره آرامش عمیق تری را تجربه می کنید.