از نقاط ضعف خود نترسید
نقاط ضعف را به قوت تبدیل کنید
حکایتی زیبا و آموزنده
در افسانه ها آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ به دو انتهای چوبی می بست، چوب را روی شانه می گذاشت و برای خانه اش آب می آورد. یکی از کوزه ها کهنه بود و ترک های کوچکی داشت. هر بار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود، نصف آب کوزه می ریخت. مرد دو سال تمام همین کار را می کرد.
کوزه سالم و نو، مغرور بود که وظیفه اش را به خوبی انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده، شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها میراث سال ها کار و انجام وظیفه است.
کوزه پیر آن قدر شرمنده شده بود که یک روز، وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد، تصمیم گرفت با او حرف بزند: ” از تو معذرت می خواهم که تمام زحمات تو را به هدر می دهم. من هیچ فایده ای ندارم. بهتر است کوزه بهتری را جایگزین من کنی. تمام مدتی که از من استفاده کردی، فقط از نصف گنجایش من سود بردی، فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند، فرو نشاندی.”
مرد خندید و گفت : ” این گونه قضاوت نکن. وقتی بر می گردیم، با دقت به مسیر نگاه کن.” هنگامی که باز می گشتند کوزه متوجه شد در یک سمت جاده، سمت خودش، گل و گیاهانی زیبایی روییده اند.
مردگفت: ” می بینی طبیعت در سمت تو چه قدر زیباست؟ من همیشه می دانستم تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده، بذر سبزیجات و صیفی جات و گل پاشیده ام و تو هم آن ها را آبیاری کردی. به خاطر ویژگی تو بود که حالا این طرف جاده آباد و سرسبز و خرم است.”
تفاوت عیب نیست، مزیت است
اگر منصفانه نگاه کنیم، تفاوت عیب نیست بلکه در بسیاری از مواقع مزیت است. هر کدام از ما نقایص و ضعف های خاص خود را داریم، ولی همین نقایص و کاستی ها، زندگی ما را جالب و شگفت انگیز می سازند. بنابراین لازم است هر کس را با ویژگی های منحصر به فردش بپذیریم و در جستجوی شناسایی نقاط قوت و خوبی هایش باشیم.
پژوهش ها نشان داده اند در همه شرایط با تکیه بر توانمندی هایمان می توانیم به درجات بالاتری از سلامت، شادمانی وکامیابی، دست یابیم. متاسفانه بسیاری از مردم برای دستیابی به شادمانی و کامیابی، زمان زیادی را صرف شناسایی و رفع نقاط ضعف و مشکلات خود می کنند. این شیوه عموما به عنوان رویکرد نقصگرا شناخته شده و در چند دهه اخیر رویکرد اصلی در قلمرو سلامت بوده است.
با این همه کاملا روشن است که ما نمی توانیم در همه جنبه ها عملکرد عالی داشته باشیم، همان طور که هیچ کس در همه جنبه ها بی نقض و کامل نیست. گذشته از این، اگر در حوزه هایی ضعیف تر هستیم، آنقدرها هم ناتوان و بی کفایت نیستیم. تلاش برای ارتقاء و بهبود توانمندی هایمان تحسین برانگیز است، ولی صرف زمان زیاد برای بهبود ویژگی های شخصیتی و عملکردی، که در آن خیلی خوب نیستیم، ممکن است کارآیی و بهره وری چندانی نداشته باشد.
تحقیقات و یافته های جدید روانشناسی مثبت گرا نشان می دهند پذیرش ضعف های نسبی خود و تمرکز بیش تر انرژی برای استفاده بهینه از توانمندی های مثبت اغلب برای ما سودمندتر است و نتایج بهتری به بار می آورد. بسیاری از افراد با انجام این کار دریافته اند وقتی به توانمندی خاص خود توجه می کنند، بسیاری از جنبه های زندگی، از جمله سطح کلی عملکرد و میزان شادمانی و کامیابی آن، به طور چشمگیری بهبود می یابد.
شما نیز همانند هر انسان دیگری در جهان در حوزه هایی بسیار خوب و عالی هستید، در قلمروهایی متوسط عمل می کنید و در حوزه هایی هم ضعیفید.همان طور که انسان های بسیار موفق و کامیاب و حتی نوابغی چون گراهام بل و اینشتین هم فقط در حوزه هایی خاص عالی بودند، و در حوزه هایی هم بسیار ضعیف بودند و در جنبه هایی هم مانند دیگران متوسط بودند. مثلا اینشتین هرگز نتوانست رانندگی یاد بگیرد یا گراهام بل با تمام نبوغش، شم اقتصادی و سرمایه گذاری نداشت و اگر چه بسیار سرمایه گذاری کرد، هرگز در این حوزه کامیاب نشد.
یا اگر به آدم های پیرامون خودتان دقت کرده باشید شاید دیده باشید فردی که در درس و مشق و فعالیت ها عملی آموزشی بسیار خوب است ممکن است در مهارت ورزشی ضعیف باشد و اصلا نتواند بازی با توپ را انجام دهد. با کسی که در ریاضیات و یادگیری فرمول فیزیک عالی است از حفظ یک خط شعر ناتوان است.1
اگر بخواهیم همگی در حوزه نقاط ضعفمان کار کنیم و آن جنبه ها را تقویت کنیم سرنوشت ما شبیه به حکایتی خواهد شد که در زیر آمده است.