از قدرت چرایی برای رسیدن به هدف استفاده کنید.
قدرت چرایی چیست؟
در حکایت های قدیم آمده است که دو قبیله در کنار هم زندگی می کردند. یک قبیله در بالای کوه و یک قبیله در دامنه کوه. روزی قبیله ای که بالای کوه بود برای انتقام گیری قبلی به قبیله پایین کوه حمله کرد و فرزند کوچک یکی از ساکنان را با خود به گروگان بردند.
مردان قبیله پایین تصمیم گرفتند که این فرزند کوچک را از بالای کوه به پایین بیاورند. بنابراین قوی ترین مردان را جمع کردند تا بتوانند از کوه و صخره های پیش رو بالا بروند و فرزند کوچک را بیاورند. این مردان چند روز تلاش کردند تا از صخره های سخت بالا بروند اما نتوانستند این کار را انجام دهند. بعد از چند روز که دیگر کاملا ناامید شده بودند ناگهان دیدند زنی از بالای کوه در حال پایین آمدن هست. خوب که نگاه کردند متوجه شدند که یک کوله پشتی در پشتش بسته شده و همان نوزاد هم در آن هست. مردان با تعجب نگاه کردند و به زن گفتند ما مردان توانمند نتوانستیم این کار را انجام دهیم تو چطور از کوه بالا رفتی؟ مادر در چشمان مرد سوال کننده نگاه کرد و جواب داد “چون تو مادر نیستی”
با دقت در داستان بالا یک چیز را خوب متوجه می شویم و آن هم قدرت چرایی کارها است. اگر برای کاری که می خواهیم انجام دهیم چرایی و دلیل خاصی نداشته باشیم به احتمال زیاد در وسط راه ناامید، بی انگیزه و خسته به عقب باز خواهیم گشت. نیچه در این باره جمله زیبایی دارد که می گوید:
اگر چرایی کاری را بدانید می توانید از پس چگونگی آن برآیید.
چرایی ام را چطور پیدا کنم؟
همان طوری که متوجه شدیم لازم است قبل از انجام هر کاری یا هر هدفی که تعیین می کنیم از خودمان این سوال را بپرسیم که چرا باید این کار را انجام دهم. پس از پرسیدن این سوال چند اتفاق می افتد: اول این که شاید هیچ پاسخی برای آن نداشته باشیم چون سوالاتی که با چرا شروع می شوند و یک دلیل از ما می خواهند معمولا سخت است. بعد جواب های سطحی به ذهنمان می رسد ولی باید باز با یک چرا به جواب عمیق تر برسیم. همین طور خودتان را محک بزنید تا متوجه شوید که آیا واقعا این کار را دوست دارید؟ آیا انگیزه ی قوی پشت هدف شما هست؟
البته هر چه شما بیشتر خودتان را بشناسید بهتر می توانید به این سوال پاسخ شفاف دهید.