با معمولی بودن خداحافظی کنید! 13 مورد از تفاوت های افراد موفق و افراد معمولی
زمانی که بحث تفاوت های افراد موفق و افراد معمولی پیش میآید، خیلی ها فکر میکنند که انسانهای موفق دارای امتیازات عجیب و غریبی نسبت به دیگر افراد هستند. اگر نگاهی دقیق و منصفانه داشته باشیم، خواهیم دید که افراد موفق دقیقا مانند ما هستند و در واقع از کره مریخ نیامدهاند! همه آنها مثل خیلی از دیگر انسانها یک روزی متولد شده و زندگی را در این کره خاکی تجربه کردهاند.
تنها دلیلی که میتواند آنها را نسبت به دیگر افراد متمایز کند، کارهای مفید و درستی است که در زندگی خود انجام میدهند. البته در نقطه مقابل افرادی نیز هستند که حاضر به انجام آن کارها نبوده و یا اعمالشان دقیقا در خلاف جهت اعمال افراد موفق است. اگر شما هم تصمیم قاطع گرفتهاید که برای همیشه با معمولی بودن خداحافظی کنید و به گروه افراد موفق بپیوندید، این مقاله را از دست ندهید.
تفاوت های افراد موفق و افراد معمولی چه مواردی هستند؟
افراد معمولی دید کوتاه مدت دارند
یکی از تفاوتهای افراد موفق و افراد معمولی در نحوه تصمیم گیریهای آنهاست. یک فرد موفق معمولا دید بلند مدت داشته و تصمیمات خود را بر اساس آن تنظیم میکنند. ولی اگر از یک فرد معمولی بپرسید که برنامهات برای 10 سال دیگر چیست، مات و مبهوت به شما خیره میشود. انسانهای موفق علاوه بر اینکه در هدف گذاری و برنامه ریزی دیدگاه بلند مدت دارند، قبل از انجام هر کاری به تآثیر آن کار در دراز مدت نیز توجه میکنند.
احتملا یک فرد موفق با خودش میگوید که اگر من بتوانم روزی یک درصد پیشرفت کنم، در انتهای سال بیش از سه برابر، خودم را بهبود دادهام. در مقابل یک فرد معمولی بیشتر به استقبال کارهایی میرود که لذت زودگذر داشته و هیچ گاه اعتقادی به دید بلند مدت داشتن در زندگی خود ندارد.
افراد معمولی به دنبال یافتن شانس هستند
یک فرد معمولی شانس را تنها عامل برای رسیدن به موفقیت میداند ولی یک فرد موفق به عامل تلاش اعتقاد دارد. اما جالب است که بدانید بین واژه شانس و تلاش ارتباط جالبی وجود دارد و آن را آبراهام لینکلن به خوبی توضیح داده است:
شانس همیشه به سمت افراد سخت کوش میرود و افرادی که با پشتکار هدفی را دنبال میکنند، اقبال خوبی خواهند داشت
منظور اقای لینکلن در واقع این است که هر چی شما بیشتر تلاش کنید و با برنامه ریزی وظایف خود را به بهترین شکل انجام دهید، شانس بیشتری نیز برای رسیدن به موفقیت خواهید داشت. حالا باید ببینیم که منظور افراد معمولی از واژه شانس چیست؟ آنها شانس را مساوی با داشتن یک پدر پولدار، پیدا کردن یک موقعیت کاری با یک پارتی و همچنین برنده شدن در یک قرعه کشی چند صد میلیونی میدانند.
برای رد این قضه کافی است به زندگینامه کریستیانو رونالدو نگاهی بیندازیم. آیا او پدر پودار داشته یا اینکه در یک قرعه کشی برنده شده است؟ تا جایی که من میدونم، ایشون در یک خانواده فقیر به دنیا امده بود که به علت فقر زیاد، شک داشتن که او را به دنیا بیارن یا نه! تنها دلیل برای موفق شدن او، تلاش و پشتکار مثال زدنی او بوده است.
افراد معمولی مسئولیت خود را به گردن بقیه میاندازند
بگذارید اینطوری به شما بگویم که افراد موفق به خودشون سخت میگیرند، اما افراد معمولی به دیگران. انسانهای معمولی همش غر میزنند و دیگران را مقصر میدانند، اما یک فرد موفق تمام مسئولیتهای زندگی خود را به صورت کامل بر عهده میگیرد. به نظر میرسد مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین تفاوت های افراد موفق و افراد معمولی است که باعث شده دسته اول همیشه کاسه چه کنم چه کنم دستشون بگیرند، اما گروه دوم همیشه در حال حل کردن مشکلهایشان باشند. هیچ فردی در زندگی به هیچ جایگاهی دست پیدا نکرده، مگر اینکه روزی تصمیم گرفته است که 100 درصد مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد.
افراد معمولی توهم همه چیز دان بودن، دارند
تا حالا در مورد سندروم همه چیز دان بودن، چیزی شنیدهاید؟ اگر نشانههای این سندروم را براتون توضیح بدهم، متوجه میشوید که خیلی از اطرافیان شما نیز به این سندروم مبتلا هستند. حتما در جمعهای خانوادگی و هر جایی که چند نفر مشغول صحبت کردن هستند، افرادی را دیدهاید که در مورد هر چیزی اظهار فضل میکنند. این افراد همان انسانهای معمولی هستند که سوژه ما در این مقاله شدهاند. یکی از تفاوتهای افراد موفق و افراد معمولی در همین توهم همه چیز دان بودن است. یک فرد موفق برعکس یک فرد معمولی، توهم علامه بودن در همه چیز را ندارد. این افراد دو تا ویژگی مهم دارند:
- اول اینکه آنها همیشه دوست دارند که از بقیه چیزی یاد بگیرند.
- نکته مهم دیگر این است که افراد موفق سعی میکنند که به جای همه چیز دان شدن، تخصص خود را درباره کار و حرفه خود بالا ببرند.
افراد معمولی درباره دیگران صحبت میکنند
اجازه دهید این قسمت را با یک جمله بسیار زیبا و تأثیر گذار که به این بخش نیز مرتبط است، شروع کنیم:
افکار بزرگ در مورد ایدهها صحبت میکنند، افکار معمولی درباره حوادث صحبت میکنند و افکار کوچک درباره مردم صحیبت میکنند.
یکی دیگر از تفاوتهای افراد موفق و افراد معمولی، چیزهایی است که ذهن آنها را به خود مشغول میکند. انسانهای موفق همیشه به دنبال مطرح کردن ایدههای جدید هستند که وضعیت شغلی خود را هر روز بهتر کنند. اما افراد معمولی در اکثر اوقات به زندگی دیگر افراد توجه میکنند. اگر واقعا قصد دارید در زندگی به خواستهها و اهداف خود دست پیدا کنید، تمام تمرکز خود را بر روی اهداف و برنامههای خود معطوف کنید.
افراد معمولی منطقه امن خود را ترک نمیکنند
خارج شدن از منطقه امن نیاز به جسارت و جان فشانیهای زیادی دارد. به همین علت انسانهای معمولی برای اینکه همیشه در آسایش و راحتی باشند، هیچ گاه از آن منطقه دوست داشتنی خودشان دل نمیکنند. اما درست نقطه مقابل، افرد موفق هستند که با وجود ترس و نگرانیهای زیادی که دارند، در مسیر ناشناختهها قدم میگذارند. اگر واقعا میخواهید مزه شیرین موفقیت را بچشید، باید کمی به خودتان سختی بدهید. انیشتین در یک جمله خیلی معروفی میگه:
حماقت یعنی کاری یکسان را بارها و بارها انجام دهی و انتظار دستیابی به نتیجه متفاوتی را داشته باشی
اگر از زندگی و موقعیتی که الان دارید، کاملا راضی هستید که خوش به حالتان! ولی اگر علاقه دارید که بیشتر پیشرفت کنید، باید کارهای دیگری را انجام دهید. انجام این کارها یعنی کسب تجربههای جدید و یا بهتره بگیم به معنی خارج شدن از منطقه امن است.
مطالعه کنید: منطقه امن زندگی کجاست> 7 روش برای خارج شدن از آن
افراد معمولی ترس از شکست دارند
افراد معمولی زمانی که تصمیم میگیرند از منطقه امن خود خارج شوند، تازه وارد یک گرفتاری دیگر میشوند. این گرفتاری گاهی اوقات آنقدر جلوی آنها بزرگ جلوه میکند که راهی جز تسلیم شدن ندارند و نام آن گرفتاری نیز ترس از شکست است. یکی دیگر از تفاوت های افراد موفق و افراد معمولی این است که دسته اول عمل میکنند، اما دسته دوم به خاطر ترس جا میزنند.
خیلیها به اشتباه خیال میکنند که درون انسانهای موفق اصلا چیزی به اسم ترس وجود ندارد. در حالی که این جمله کاملا غلط است، به این دلیل که ترس به صورت غریزی در تمامی افراد وجود دارد. اما نکته اینجاست که یک فرد موفق یاد گرفته است که با تمام وجود خودش دست به اقدام بزند. اگر هنوز قانع نشدهاید، برای شما یک تمرین عملی و خوب دارم.
اگر قصد انجام کاری داشته ولی به خاطر ترس از شکست دست به اقدام نمیزنید، دو حالت را برای خود متصور شوید. حالت اول اینکه پیروز میشوید و حالت دوم اینکه پیروز نمیشوید! در حالت اول که باید به خودتان افتخار کنید، ولی در حالت دوم شما چیزی به دست آوردهاید که بسیار گران بها و با ارزش است و آن چیزی نیست جز تجربه.
افراد معمولی از شنیدن انتقاد تنفر دارند
یکی دیگر از تفاوت های افراد موفق و معمولی، در میزان انتقاد پذیری آنهاست. یک فرد معمولی هیچ گاه علاقهای به شنیدن انتقاد ندارد، به این دلیل که اعتقاد دارد باید همیشه بی عیب و نقص باشد. اما یک فرد موفق به خوبی این نکته را میداند که هیچ شخصی در دنیا بی عیب و نقص نیست.
در واقع آنها از افرادی که اشتباه یا عیبهایشان را به آنها گوشزد میکند، سپاسگذار و قدردان هستند. در واقع گاهی اوقات دیگران چیزهایی را درون شما میبینند که خود شما کاملا از آنها بی اطلاع هستید.
افراد معمولی برای یادگیری وقت صرف نمیکنند
آخرین باری که برای یادگیری یک مهارت یا یک کتاب وقت صرف کردید، چه زمانی بود؟ چه اندازه به اهمیت یادگیری، در موفقیت اعتقاد دارید؟ اجازه دهید کمی رک و جدیتر با هم صحبت کنیم. در دنیای امروز که همه چیز به سرعت در حال تغییر است، اگر نتوانید همواره اطلاعات خود را به روز کنید، از موفقیت خبری نیست. وارن بافت جمله بسیار زیبایی دارد که میگه:
در تمام زندگیام، حتی یک انسان خردمند ندیدهام که (دربارهی یک موضوع گسترده) همواره در حال مطالعه نباشد
این جمله به خودی خود بیانگر همه چیز بوده و دیگر نیازی به توضیحات اضافه دیگری نیست. یادتون باشد که در هر حوزهای که مشغول به فعالیت هستید، نباید مطالعه مداوم درباره آن موضوع را فراموش کنید.
خدا وکیلی دیگه از شنبه شروع میکنم! جملهای که زیاد گفتهایم و شنیدهایم. یکی از علتهایی که باعث میشود یک فرد تا همیشه معمولی باقی بماند، همین اقدام نکردن است. شروع نکردن یا همان امروز و فردا کردن میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از این دلایل، وسواس شدید به بی عیب و نقص بودن است. در واقع آنها میخواهند که همه چیز درست باشد، آن موقع دست به عمل بزنند.
ولی از آن جایی که هیچ گاه نمیتوان به یقین رسید که همه چیز در شرایط عالی قرار دارد، ممکن است هیچ گاه آن کار را شروع نکنیم. یکی دیگر از دلایل امروز و فردا کردن، کسب لذت آنی است. ما با موکول کردن آن کار به یک زمان دیگر خود را از انجام کاری که بهش علاقه نداریم، راحت میکنیم. اما باید بدانیم که ما بلاخره باید آن کار را انجام دهیم و به تآخیر انداختن آن کار، ممکن است به ضرر ما تمام شود.
افراد معمولی با هدف گذاری بیگانهاند
افراد معمولی در زندگی خود پیرو یک جمله معروف هستند که میگوید:
هر چه پیش آید، خوش آید
زمانی که از علت را میپرسید، در جواب شما میگویند که همه چیز دست خداست. در اینکه خداوند همه امور را تحت کنترل خود دارد، شکی نیست. اما داشتن هدف نه تنها مانند یک نقشه راه است، بلکه به شما انگیزه میدهد که وسط راه کم نیاورید. نقطه مقابل افراد موفق هستند که برای خود اهداف بلند مدت و کوتاه مدت تعریف کرده و تمام تلاش خود را انجام میدهد که به آنها دست پیدا کنند. راستی آیا اهداف خود را مشخص کردهاید؟
مطالعه کنید: مصاحبه جالب هدف زندگی مردم
افراد معمولی تلوزیون تماشا میکنند
منظو من از تماشای تلوزیون، انجام تمام کارهای بیهودهای است که به جز اتلاف وقت، هیچ اثر مثبتی برای ما ندارند. آقای جیم ران در جملهای اینطور میگه:
آدمهای موفق کتابخانه دارند، بقیه تلوزیونهای بزرگ دارند
دقت کنید که این جملات وحی منزل نیست که اگر شخصی در روز چند دقیقه تلوزیون نگاه کند، دیگه موفق نیست. در واقع مربیهای موفقیت و انگیزشی مانند جیم ران و برایان تریسی، ما را تشویق به انجام کارهای مهم تری میکنند. به عبارتی آنها میخواهند به ما بگویند که: کارهای مهم مطالعه کردن، کسب مهارت، برنامه ریزی و تلاش برای توسعه فردی است، نه تماشای چندین ساعت تلوزیون یا ساعتها پرسه زدن در شبکههای اجتماعی. شما باید ابتدا کارهای خود را اولویت بندی کنید و این کارها را در اوقات تفریح خود انجام دهید. اما میشود از اوقات تفریح به جای تماشای تلوزیون استفاده بهتری کرد، مثل ورزش کردن.
نتیجه گیری
برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا با الفبای آن آشنا شد. الفبای موفقیت در واقع آن کارهایی است که افراد موفق آنها را انجام میدهند و به ما نیز توصیه میکنند که انجام دهیم. در این مقاله به مهم ترین تفاوت های افراد موفق و افراد معمولی اشاره کردیم. اگر شما هم موارد دیگری را نیز میشناسید، در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید. حالا وقتش رسیده است که صادقانه از خود بپرسید که یک فرد موفق هستید یا معمولی؟
بهترین خودتان باشید