تضاد در هدف گذاری و حل آن
تضاد در هدف گذاری یعنی چه؟
تصور کنید یه ماه دیگه جشن فارغ التحصیلی دانشگاه فرزندتون هست و از طرفی دقیقا همان روز باید توی یه سمینار مهم در حوزه کاری خودتون هم شرکت کنید. در این مواقع چه کاری می کنید؟ کدام مورد را شرکت می کنید؟ این یه مثال هست و اگه به زندگی خودتون نگاه کنید متوجه می شید که تصمیم های متفاوتی تا حالا گرفتید و بعدا هم باید بگیرید. توی این شرایط آدم ها رفتارهای متفاوتی از خودشون نشون می دن. آیا می شه گفت کدام درست تر هست؟ قبل از این که بریم دنبال راه حل ها، چندتا نکته هست که با هم مرور می کنیم:
تضاد در اهداف خوبه یا نه؟
می گن هر چیزی با ضدش شناخته می شه، مثلا اگر چیزی به اسم تاریکی وجود نداشت، روشنایی هم معنایی نداشت یا اگر زبری نبود نرمی هم شناخته نمی شد. کاملا طبیعی هست که ما هم به عنوان یه انسان که در مسیر زندگی حرکت می کنیم به ویژه زمانی که برای خودمون هدف هم میزاریم دچار تضاد در هدف گذاری می شیم. بنابراین نیازی نیست که در هنگامی که این تضادها به وجود میان هول و هراس به خودمون راه بدیم.
زمانی که تضاد در هدف گذاری به وجود میاد بهتر می تونیم خودمون را بشناسیم. بهتر می تونیم بفهمیم که کدام مورد برامون مهمتره و این خودشناسی هر چه بیشتر و پررنگ تر بشه می تونه توی تصمیمات بعدی و شرایط اضطراری که وقت کافی نداریم بهمون کمک کنه که بتونیم با سرعت بالاتر تصمیم بهتری بگیریم.
توی شرایط تضاد در هدف گذاری چه کار باید کرد؟
تقسم کردن زمان
گاهی وقت ها می شه هر دوتا کار را با هم انجام داد. به عنوان مثال اگه یه سمینار می خواید شرکت کنید می تونید در ابتدای آن شرکت کنید و اگر سخنران هستید صحبت هایتان را مثلا در 15 خلاصه کنید و ادامه را به نفرات بعد بسپارید و سپس به کار بعدی خودتون یعنی شرکت در جشن بپردازید یا این که اول در جشن شرکت کنید و سپس طوری برنامه ریزی کنید که در انتهای سمینار که معمولا مطالب جمع بندی و مهم تری هست شرکت داشته باشید.
ارزش های شما کجاست
گاهی اوقات موضوع به سادگی موضوع بالا نیست و شما می بایست یک مورد را انتخاب کنید و تضاد در هدف گذاری را به شیوه دیگر حل کنید. در این حالت باید به لایه های عمیق تر ذهن و شخصیت خودتان رجوع کنید. این لایه از شخصیت را ارزش های شما تشکیل میدن. برای این که در مورد ارزش های زندگی بیشتر بدانید می توانید مقاله زیر را مطالعه کنید.
در حقیقت ارزش های زندگی شما همان قطب نمای درونی شما هستن که به زندگی شما جهت میدن. به عنوان مثال فرض کنید شما برای تحصیل در خارج از کشور بورسیه گرفتین. از طرفی یکی از ارزش های بالای شما، ارزش در کنار خانواده بودن هست. در این موقع بین این دو یعنی تحصیل در خارج و در کنار خانواده بودن یه تضادی برقرار میشه و ممکنه اگر هم به خارج سفر داشته باشید بعد از چند ماه مجدد ترجیح دهید که در داخل کشور دانشگاه برید اما در کنار خانواده باشید و یا از اول قید تحصیل خارج از کشور را بزنید.
بنابراین چیزی که این جا داره شما را هدایت می کنه همان ارزش هایی هستند که از کودکی یا جوانی در شما شکل گرفتن. حالا بر می گردیم به همان مثال خودمون، اگر ارزش اصلی شما کار یا و فعالیت اقتصادی باشه خب، میرید سراغ سمینار کاری و اگه ارزش های شما خانواده باشه ترجیح می دید که برید سراغ جشن فارغ التحصیلی.
شاید شما هنوز مردد باشید و بگید که من دقیقا نمی دونم کدوم را باید انتخاب کنم؛ اینجا چند تا مورد هست که خدمت شما می گم:
مورد اول این که باید ببینید که کدوم رویداد تکرار می شه؛ مثلا جش فارغ التحصیلی یا ازدواج برادرتان یک بار تکرار میشه ولی ممکنه سمینارهای کاری بارها تکرار بشن و شما فرصت جبران اون را داشته باشید. اما جشن فارغ التحصیلی دانشگاه فرزند شما فقط یک بار تکرار می شه. بنابراین تصمیم گیری کمی راحت تر می شه و تضاد در هدف گذاری تقریبا از بین می ره. البته این ها مثلا هست و شما اهداف و تصمیمات خودتون را در نظر بگیرید.
مورد دوم این که گاهی وقت ها شرایط انتخاب سخت و برابر می شه و شما نمی دونید کدوم را انتخاب کنید. در اینجا باید فکر کنید که پنج سال بعد، ده سال بعد یا در انتهای عمر خود به سر می برید، در این صورت حسرت انجام ندادن کدام مورد برای شما سخت تر هست. درسته که انتخاب یکی سخت هست اما باید فکر کنید که انجام ندادن کدام مورد باعث حسرت و ناراحتی بیشتری برای شما می شود. بنابراین تصمیم بگیرید که اکنون اون کار را انجام بدید.
چند تا نکته که باید بدونیم
در کنار همه این مواری که بررسی کردیم باید بدونیم که ما انسان هستیم و بلاخره محدودیت هایی به ویژه از نظر زمانی داریم و طبیعی هست که این چالش ها در سر راه ما قرار بگیره. باید جایی بین خوب و خوب تر و یا بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم. تمام انسان های بزرگ تاریخ که هم اکنون برای ما مورد احترام هستند همیشه با چالش ها و تصمیمات بسیار جدی در تصمیم گیری رو برو بودن و این انتخاب های اون ها بوده که این مردان و زنان را متمایز ساخته. اون ها بر اساس ارزش های والایی که انتخاب کرده بودند سخت ترین تصمیمات را گرفتن و ماندگار شدن.