شش قدم برای تغییر شخصی
چه موانعی برای تغییر شخصی وجود دارد؟
همه ما دوست داریم توی بخشی از زندگیمون تغییر ایجاد کنیم. یکی دوست داره از نظر مالی تغییر کنه، یکی از نظر سلامتی، دیگری از نظر معنوی و … معمولا قدم اول هم بر می داریم و شروع به مطالعه می کنیم اما زمانی که برای تغییر شخصی دست به عمل می زنیم می بینیم که این کار نشدنی هست و بعد از مدتی رهاش می کنیم. توی این بخش می خوایم ببینیم که چه موانعی وجود داره و بعد چه قدم هایی باید برداریم تا رشد شخصی اتفاق بیافته.
اولین مانع برای تغییر شخصی
اولین مانع احساس عدم امنیت هست. باید بپذیریم که ما 20، 30 و یا 40 سال را با یک شیوه تفکر سپری کردیم. حالا می خوایم بدون این که به خودمان فرصت بدیم توی ده روز کلا از این رو به اون رو بشیم بنابراین یک ترس و احساس تنهایی سراغمون میاد و چون مغز دوست نداره زیاد توی این شرایط بمونه و انرژی مصرف کنه فرمان میده که ولش کن و به کارهای ساده قدیمی بپرداز و اغلب اوقات هم همین اتفاق میافته.
- باید منتظر معجزه ای باشیم تا تغییر رخ بده
- سرنوشت ما همین هست که الان وجود داره و باید باهاش کنار بیایم
- برای تغییر افکار و باورها کاری از دستم ساخته نیست و دیر شده
به نظر میرسه که بیشتر دنبال بهانه هستیم تا راهکار و تلاش برای تغییر و وقتی که یک بهانه برای خودمون جور می کنیم کلی کیف می کنیم و خیالمان راحت می شه. این روش در نگاه اول ساده و جذاب هست. بنابراین بهانه ها را بیشتر دوست داریم تا تفکر، تغییر و عمل.
گام های تغییر شخصی چی هستند؟
- تغییر شیوه تفکر: در مرحله نخست همه چیز از فکر آغاز میشه. ورودی های فکر از حواس پنج گانه ما به ویژه چشم و گوش ناشی میشه. کاری ندارم که تلوزیون، رادیو و اطرافیان ما خوب یا بد هستن. باید به این فکر کنیم که چه بخوایم و چه نخوایم این موارد روی تفکر ما تاثیر زیادی میزارن. بنابراین هر قدر می تونید روی این ها کنترل داشته باشید تا در رشد شخصی شما تاثیر مثبتی به وجود بیاد.
- تغییر باورها: وقتی افکار ما مدام تکرار شد می تونه روی باورهای ما تاثیر بگذاره. توی این مرحله باید کار زیادتری انجام بدیم چون بنیادی تر از افکار هستند و پیوند عمیقی در مغز ما برقرار کرده است.
- تغییر انتظارات: وقتی باورهای شما شکل گرفت، انتظارات شما هم مطابق باورهایتان تغییر می کند. مثلا فردی انتظار یک خرید یک موتور ارزان قیمت داره که بتواند او را جابه جا کند و فردی انتظار خرید یک خودرو گران قیمت را می کشه. بنابراین زنجیره تفکر، باور و انتظار به هم پیوسته هستن و برای تغییر انتظارات باید از تفکر شروع کرد.
- تغییر نگرش: وقتی انتظارات تغییر کرد نگرش شما هم به زندگی عوض خواهد شد. نگرش باعث میشه که شما در مورد چیزی قضاوت کنید. نگرش باعث مشه که دنیا را از آن زاویه ببینید و تصمیماتی بر اساس آن بگیرید.
- تغییر عملکرد: زمانی که چهار مورد بالا تغییر کرد نوبت به تغیر عملکرد میرسه. ممکنه تغییر عملکرد در جهت مثبت و شاید در جهت منفی باشه. زمانی که شما انتظار چیزی را می کشید عملکرد و جهت تلاش شما هم مطابق با آن تغییر می کنه. اگه به مثال بالا دقت کنیم فردی که موتور می خواست به اندازه همان موتور تلاش می کنه و فردی که ماشین می خواست به اندازه خرید ماشین.
- تغییر نظام رفتاری: وقتی موارد بالا در مدت زمان زیادی در یک جهت چه مثبت و منفی شکل بگیرن باعث می شه که زندگی ما و خواسته هایمان را تحت تاثیر قرار بده. و کنترل این مورد تقریبا سخت و شاید موقتی باشه. نظام رفتاری کم کم خودش را به سایر بخش های زندگی ما میرسونه و به موارد دیگه هم سرایت می کنه. مثلا فردی که در جهت تولید ثروت پیش می رفت برای سلامتی خودش هم ممکنه بیشتر وقت و سرمایه گذاری کنه.
تمام موارد بالا دست به دست هم می ده تا زندگی ما ساخته بشه و تغییر شخصی به وجود بیاد. بنابراین می تونیم درک کنیم که همه چیز از تفکر شروع می شه. اگر احساس می کنید که نیاز دارید بخشی از زندگی شما تغییر کنه باید ورودی های مغزتان را کنترل کنید.
باید توجه کنیم که این ما هستیم که مسئول تغییر زندگی و رشد شخصی خومان هستیم نه کس دیگر.