منطقه امن زندگی کجاست؟ 7 روش برای خارج شدن از آن
منطقه امن زندگی دقیقا همان جایی است که در آن احساس آرامش می کنیم. همه ما این منطقه را دوست داریم، چون قرار نیست در آن اذیت شویم. اما این احساس آرامش برای زمانی است که در منطقه راحتی خود هستیم و به محض اینکه بخواهیم از آن خارج شویم، شرایط تغییر می کند. این تغییر حالت درونی ممکن است از استرس و اضطراب باشد و یا شاید هم از ترس. اما باید بدانیم که برای رسیدن به موفقیت باید مرزهای منطقه امن خودمان را کمی تغییر دهیم و تجربه های جدیدی را کسب کنیم.
من خروج از منطقه راحتی را از زندگی نیک وی آچیچ (Nick Vujicic) یاد گرفتم. در سال 1982 یک کودک به دنیا آمد، آن هم بدون دست و پا. اما هیچ کس نمی دانست که چه سرنوشت بزرگی در انتظار این کودک است. با اینکه در سن 8 سالگی به دلیل تمسخرهای اطرافیانش بسیار افسرده شده بود، اما تصمیم گرفت که ورق را عوض کند. الان که دارم این مقاله را برای شما می نویسم، نیک وی آچیچ یک سخنران انگیزشی و یکی از موفق ترین افراد جهان است. قصد ندارم که به صورت ریز وارد جزئیات زندگی او شوم. ولی بیایید خودمون را جای او بگذاریم و منطقه امن را برای خودمون متصور شویم. نشستن روی صندلی چرخ دار، دوری از مردم به دلیل تمسخر آنها و در نهایت نیز ناامیدی و افسردگی.
اما او تصمیم گرفت که از منطقه امن زندگی خود خارج شود و در نهایت مزد این کار خود را نیز دریافت کرد. حالا میتوان متوجه شد که یک تصمیم بزرگ تا چه حدی میتواند سرنوشت یک انسان را تغییر دهد. نیک وی آچیچ تصمیم گرفت که از منطقه امن خود خارج شود. او تمامی بهانهها را از خود دور کرد و پا به ناشناختهها گذاشت و در نهایت نیز موفق شد. اگر شما نیز تمایل دارید از منطقه امن خود خارج شوید و موفقیت را تجربه کنید، در این مقاله همراه ما باشید.
منطقه امن زندگی کجاست؟
یادم می آید زمانی که برای اولین بار میخواستم رانندگی یاد بگیرم و پشت فرمان نشستم، دستام عرق کرده بود. حالا بماند که به خاطر همین استرس و ترسی که داشتم، گرفتن گواهینامه را به تعویق مینداختم. در حقیقت یاد گرفتن رانندگی خارج از منطقه امن من بود، چون برای اولین بار قصد تجربه آن را داشتم. خلاصه با تمرینهای زیادی که کردم (و البته خاموش کردنهای مکرر!) بلاخره توانستم مهارت رانندگی را یاد بگیرم. الان موقع رانندگی میتوانم موسیقی گوش دهم یا گاهی با بغل دستیم صحبت کنم، بدون اینکه دچار حواس پرتی و استرس شوم. بنابراین رانندگی کردن در حال حاضر در منطقه امن زندگی من قرار دارد. به همین سادگی!
اما همین موضوع ساده یکی از عوامل مهم برای رسیدن به موفقیت و یا عدم آن است. همین الان که من مشغول نوشتن این مقاله هستم و یا شما که در حال مطالعه آن هستید، همه در منطقه امن خود قرار داریم. ولی اگر همین الان شخصی از ما بخواهد که با طناب از یک ساختمان بلند رها شویم و مدتی را در هوا معلق بمانیم، باز هم همینطوری آرام و ریلکس هسیتم؟ اگر به خوبی نظاره کنیم، مسلما مصداقهای بیشتری را از آن خواهیم دید. به عنوان مثال:
● کارمندی که شغل خود را دوست نداشته و از اینکه به دنبال علاقه خود برود، هراس دارد.
● فردی که قصد یادگیری شنا را دارد ولی از پریدن داخل آب میترسد.
● شخصی که برای اولین بار قصد دارد برای یک جمع سخنرانی کند، اما به دلیل استرس این کار را انجام نمیدهد.
● کسی که حرفهای همه را حتی اگر غلط باشد، تأیید میکند. چون نمیخواهد که از منطقه امن خود خارج شده و صحبتهای درست خود را با آنها مطرح کند.
تمامی این موراد نمونههایی از منطقه امن ماست و کافی است کمی بیشتر فکر کنیم تا مصداقهای بیشتری نیز پیدا کنیم.
چرا نباید در منطقه امن خود بمانیم
قبل از پاسخ دادن به این سؤال باید بررسی کنیم که منطقه امن زندگی چگونه به وجود میآید؟ یکی از مهم ترین مسئولیتهای مغز جلوگیری از آسیب دیدن ما است. به بیان دیگر مغز تمام تلاش خود را انجام میدهد که ما زحمت کمتری بکشیم و یا کمتر اذیت بشیم. برای درک بهتر این مسئولیت مغز میتوانید یه فرآیند بسته شدن ناگهانی چشمها توجه کنید که در لحظات ضروری به صورت خودکار بسته میشود (مانند مواقعی که عطسه میکنیم). منطقه امن نیز اینگونه است. مغز تمایل ندارد که ما دچار استرس شویم و در حقیقت ما را از خطرات احتمالی حفظ میکند.
اما باید گفت که خیلی از این استرس و نگرانیها بی مورد است و هیچ گاه به ما آسیب نمیزند. به عنوان مثال اگر شخصی قصد سخنرانی در مقابل جمعی را دارد، باید تمام تلاش خود را انجام دهد که از این حالت استرس و ترس بیرون بیاید. چون در غیر این صورت ممکن است هیچ گاه نتواند در مقابل جمع صحبت کرده و همین نیز باعث شود موقعیتهای شغلی مناسبی را از دست دهد. بعضی از افراد به دلیل توجه زیادی به همین منطقه امن، نمیتوانند در زندگی پیشرفت کنند. و حتی ممکن است هیچ وقت جرأت انجام هیچ کار جدیدی را پیدا نکنند. رسیدن به موفقیت نیازمند کسب تجربههای جدید است و هیچ راهی غیر از این وجود ندارد. بنابراین اگر به دنبال پیشرفت در زمینههای مختلف هستید، باید از منطقه راحتی یا امن خود خارج شوید و با تمام ترسها و استرسی که دارید، وارد میدان شوید. به قول صائب تبریزی:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
دو نکته مهم در مورد خروج از منطقه امن زندگی
نکته اول:
با خروج از منطقه امن زندگی اتفاق خاصی برای شما رخ نخواهد داد. به بیانی دیگر هنگامی که از انجام کاری ترس دارید، از خود یک سؤال بپرسید. «بدترین اتفافی که ممکن است پیش بیاید، چیست؟» در مرحله بعد سعی کنید که به این سؤال پاسخ دهید. به عنوان مثال ممکن است شما از صحبت کردن در جمع هراس داشته باشید. با پرسیدن سؤالات فوق، بدترین اتفاقات را پیش بینی کنید. من در ادامه به چند مورد از پاسخهای احتمالی شما اشاره خواهم کرد:
● ممکن است تپق بزنم
● احتمال دارد من را مسخره کنند
● شاید نتوانم مطالب را به خوبی بیان کنم
● ممکن است موقع صحبت کردن دچار استرس و اضطراب شوم.
حالا وقتشه با خودت فکر کنی که آیا این دلایل کافی است که از صحبت کردن در جمع خودداری کنی و هیچ گاه نتوانی تبدیل به یک سخنران حرفه ای بشی؟ بسیار انسانهایی بودند که به خاطر همین ترسهای الکی خود را از رسیدن به موفقیت محروم کرده اند. جمله معروف در مورد ترس وجود دارد که میگوید:
ترس برادر مرگ است
نکته دوم:
خروج از منطقه امن را با حماقت اشتباه نگیرید. شاید فردی باشد که خارج شدن از منطقه امن را مساوی با عبور کردن از خیابان با چشم بسته بداند. خروج از منطقه امن باید به همراه انجام کاری باشد که ما را به موفقیت و پشرفت نزیدک تر کند، نه کاری که ما را به کشتن دهد. قبل از اینکه بخواهید کاری را انجام دهید، از خود بپرسید که آیا انجام این کار خروج از منطقه امن زندگی است یا حماقت؟!
چگونه از منطقه امن زندگی خود خارج شویم؟
منطقه امن جایی است که جلوی پیشرفت ما را خواهد گرفت. ما ناگزیر هستیم که برای رسیدن به موفقیت و فتح قلههای جدید، تجربههای جدیدی را کسب کنیم و گاهی به مسیر ناشناختهها قدم بگذاریم. در ادامه با راههای خارج شدن از منطقه امن آشنا خواهیم شد.
از شکست ترس نداشته باشد
یکی از دلایلی که باعث میشود در منطقه امن خود بمانیم، همین ترس از شکست است. تمامی انسانهای موفق به نوعی شکست را تجربه کرده اند. میگی نه؟ بریم چند مورد را بررسی کنیم.
● توماس ادیسون که 999 بار شکست خورد تا بلاخره توانست لامپ را اختراع کند.
● الویس پرسیلی (یکی از بهترین خوانندههای جهان) که بهش گفته بودن بهتره بری راننده کامیون شوی!
● مایکل جردن (یکی از بزرگترین بازیکنان بسکتبال در جهان) یک بار از تیم مدرسه کنار گذاشته شد.
● استیون کینگ (یکی از نویسندگان معروف در جهان) بیشتر از 30 بار کتابهایش از سوی ناشران رد شد.
● هنری فورد یک بار دچار ورشکستگی شد و امروزه شرکت فورد یکی از موفق ترین شرکتهای خودروسازی است
مطالعه کنید: غلبه بر ترس از شکست و رسیدن به موفقیت
اعتماد به نفس خود را افزایش دهید
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود از منطقه امن زندگی خود خارج نشویم، کمبود اعتماد به نفس است. زمانی که شما اعتماد به نفس کافی برای مواجه شدن با انواع چالشها را داشته باشید، به استقبال تغییر خواهید رفت. تمامی افراد موفق از این خصلت برخوردار بوده اند و در شرایطی که ترس داشتند، وارد تجربههای جدید میشدند.
سعی کنید تجربههای جدیدی کسب کنید
تا زمانی که شما تجربه کسب نکنید، ترک منطقه امن سخت است. بسیاری از انسانها مشغول یک زندگی روتین و یکنواخت بوده که از صبح تا شب درگیر آن هستند. یکی از موارد مهم برای خروج از منطقه امن، این است که سعی کنید کارهای جدیدی انجام دهید. به عنوان مثال در یک دوره آموزشی شرکت کنید و یا اینکه از یک مسیر جدید به محل کار خود بروید.
برای خود هدف و برنامه مشخص کنید
شاید دلیل اینکه افراد نمیتوانند از منطقه امن زندگی خودشان خارج شوند، این است که برای خود هیچ هدف یا برنامه ای ندارند. به عبارت دیگر اگر ازشون بپرسید که 5 مورد از مهم ترین اهداف خودتان را بگویید، احتمالا جوابی نخواهند داشت. شخصی که هدف دارد برای رسیدن به آن باید تجربههای جدیدی کسب کند و یا به عبارت دیگر از منطقه امن خود خارج شود. بنابراین داشتن هدف و رویای رسیدن به آن، شما را وادار میکند که در مسیر ناشناختهها قدم بگذارید.
نگاه خود را تغییر دهید
نگاه شما به خروج از منطقه امن زندگی چیست؟ آیا آن را مساوی با استرس و ترس میدانید؟ شاید طرز تفکر شما باعث شده است که نتوانید از منطقه امن خود خارج شوید. اگر نگاه شما به خارج شدن از منطقه راحتی، این باشد که قرار است در کنار ترسها پیشرفت را نیز تجربه کنید، به طور حتم از آن استقبال خواهید کرد.
با قدمهای کوچک شروع کنید
دقت کنید که خروج از منطقه امن زندگی به این معنی نیست که یک دفعه شیرجه بزنید داخل چالشها. یکی از نکاتی که به شما کمک خواهد کرد، این است که با قدمهای کوچک و آهسته به سمت چالش قدم بردارید. خب بهتر است برگردیم به همان مثال صحبت در جمع. اگر شما تاکنون تجربه صحبت در جمع نداشتید، لازم نیست همان دفعه اول برای یک جمع هزار نفره صحبت کنید. میتوانید ابتدا اعضای خانواده تان را جمع کرده و برایشان صحبت کنید. در مرحله بعدی در مهمانیهای فامیلی که تعداد بیشتری از افراد وجود دارند، صحبت کنبد. حتی میتوانید با شرکت در کلاس فن بیان و تقویت هنر صحبت کردن، برای آن جمع هزار نفره هم به خوبی سخنرانی کنید.
با افراد مناسب ارتباط داشته باشد
افرادی که با آنها ارتباط داریم، تأثیر زیادی بر رفتارها و اعمال ما در زندگی دارند. اگر شما با اشخاصی ارتباط داشته باشید که از منطقه امن خود خارج نمیشوند و شما را نیز از این کار باز میدارند، کارتان سخت میشود. خود من زمانی که کارمند بودم، واقعا به کارم علاقه نداشتم. در همین خصوص تصمیم گرفتم که از کارم بیرون بیایم و به فریلنسری مشغول شوم. یکی از دوستانم به من گفت: استعفا نده، الان کار نیست! همین یکی رو محکم بچسب! البته دوست دیگری نیز داشتم که من را بابت این کار تشویق کرد و واقعا برای من دلگرمی خوبی بود. خلاصه کلام مراقب باشید که با چه افرادی و با چه خصوصیات اخلاقی رفت و آمد دارید.
در این مقاله با منطقه امن زندگی و راههای خروج از آن آشنا شدیم. اگر به دنبال موفقیت هسیتد، باید از منطقه راحتی خودتان بیرون بروید. یک لیست تهیه کنید و کارهایی که به خاطر ترس از آنجام آن طفره میروید را یادداشت کنید. در مرحله بعدی با گامهای کوچک، و عمل به نکاتی که در این مقاله مطرح شد، آن کار را انجام دهید. بعد از مدتی خواهید دید که آن کار که ازش ترس داشتید، به منطقه امن شما تبدیل شده است. راستی تا حالا از منطقه امن خود خارج شده اید؟ لطفا با ما در میان بگذارید.
بسیار عالی…
من همیشه این جمله خروج از منطقه امن رو میدیدم و در همه کتابها می خوندم. اما تصورم از این جمله این بود که خروج از منطقه امن یعنی کلا خروج از خانه و شهر محل زندگی و اینکه آدم با یک ساک حاوی وسایل ضروری بره و دیگه پشتشم نگاه نکنه. و قطعا این کار بسیار سخت خواهد بود، و مشکلاتی که باید بواسطه این خروج باید با اونها دست و پنجه نرم کرد که آخرشم شاید به موفقیت ختم نشود. اما با خواندن این مقاله معنای واقعی اون رو فهمیدم و از شما تشکر میکنم.🙏🙏🙏
سلام دوست عزیزم. بابت تاخیر در پاسخگویی عذر خواهم. خیلی خوشحالم که خوندین و براتون مفید واقع بود و ممنون از اینکه نظر هم گذاشتین.