سخت‌کوشی یا استعداد کدام بهتر است؟

سخت‌کوشی یا استعداد ؟ همیشه جدالی بین این دو وجود دارد و هر کدام طرفداران پروپاقرصی هم دارد. من در این‌جا دو دیدگاه را مطرح می‌کنم و در نهایت یک جمع‌بندی از این موضوع خواهیم داشت. وقتی با افرادی که طرفدار سخت‌کوشی و پشتکار هستند صحبت می‌شود مثال‌های زیادی در جیب دارند که نشان دهند تمام موفقیت‌های دنیا در گرو سخت‌کوشی هست. این افراد علاقه زیادی به نگاه کردن فیلم‌ و جملات انگیزشی دارند. در واقع این افراد سخت‌کوشی و پشتکار را جوهره انسانی می‌دانند و اعتقاد دارند که دنیا با همین عامل پیش رفته است.

مثال‌ اختراع لامپ توسط ادیسون شاید معروف‌ترین مثال در بین این افراد باشد که اگر هزاربار تلاش ادیسون نبود هرگز لامپی اختراع نمی‌شد و الان ما در تاریکی به سر می‌بردیم. این افراد اگر یک روز را بدون تلاش بگذرانند انگار هیچ‌کار مفیدی در زندگی نداشته‌اند و وقتشان تلف شده است. بنابراین معمولا در حال تلاش هستند و کاری انجام می‌دهند.

اما سری هم به افراد دسته دوم بزنیم، افرادی که به استعداد اعتقاد دارند. این گروه اگر به صورت کمی اغراق آمیز به آن‌ها نگاه کنیم، نظرشان به این صورت هست که در دنیا فقط افراد خاصی استعداد دارند و همین افراد هستند که تمام دنیا را به سمت جلو حرکت می‌دهند. این افراد استعداد را یک عامل کلیدی می‌دانند که بود یا نبود آن می‌تواند فردی را کاملا موفق و یا کاملا ناموفق کند.

افرادی که به استعداد اعتقاد دارند معمولا تلاش کمی دارند و تا حدی از خودشان ناامید هستند که چرا استعداد خاصی ندارند که بتوانند از آن استفاده کنند. این افراد وقتی با پسربچه‌ای مواجه می‌شوند که با مهارت خاصی ضرب و تقسیم اعداد چند رقمی ریاضی را به صورت ذهنی انجام می‌دهند و یا فردی که روی طناب راه می‌رود را نگاه می‌کنند به سرعت ناامید می‌شوند و احساس بی‌استعدادی در آن‌ها تقویت می‌شود.

اما اگر هنوز منتظر هستید که بدانید سخت‌کوشی یا استعداد کدام بهتر هست پس به سکانس بعدی می‌رویم. اما قبل از رفتن به سکانس دوم از ماجرای استعداد و سخت‌کوشی، به قول اساتید دانشگاه باید درس زیر را که پیش نیاز هست نیز مطالعه کنید تا درک بهتری و کامل‌تری از موضوع پیدا کنید.

سخت‌کوشی یا استعداد کدام مهم‌تر است؟

همان‌طوری که در بالا گفتیم دو گرو وجود دارد که هر کدام روی نظر خودشان پافشاری دارند. اما کدام نظر صحیح‌تر به نظر می‌رسد؟ سخت‌کوشی یا استعداد ؟ آیا نظر سومی هم وجود دارد؟ قبل از این که ادامه را مطالعه کنید کمی به این موضوع فکر کنید شما چه تحلیلی برای این موضوع دارید؟ همین تحلیل می‌تواند خلاقیت شما را بیشتر کند و یادگیری و درک این مطلب را چند برابر سازد.

اما تحلیل سوم این هست که در مرحله اول به هیچ موضوعی نمی‌توان به صورت صفر و یک و یا کاملا سیاه وسفید نگاه کرد. این یکی از اشتباهاتی هست که ذهن ما برای این که نخواهد با تحلیل کردن انرژی مصرف کند انجام می‌دهد.

امیدوارم که مقاله استعداد چیست که در بالا معرفی شد را مطالعه کرده باشید. خب، ما در مرحله اول باید تعریفی از استعداد و سخت‌کوشی داشته باشیم که این دو با هم اشتباه گرفته نشود و بتوانیم ارتباط مناسبی بین آن‌ها پیدا کنیم.

استعداد یعی کاری که ما می توانیم در مدت زمان کم و با انرژی کمتری نسبت به سایر کارهای دیگر یاد بگیریم.

و اگر بخواهیم پشتکار و سخت‌کوشی نیز تعریف کنیم به این صورت هست که:

توانایی انجام دادن و به پایان رساندن کاری که با تعهد و نظمی درونی و به صورت مستمر انجام می‌شود.

حال سوال این‌جاست که کدام عامل تاثیر بیشتری در موفقیت افراد داشته‌است؟ این سوال مرا یاد دوران مدرسه و دانشگاه می‌اندازد. در طول سال تحصیلی معمولا دو گروه از افراد در کلاس درس بودند. گروه اول که به مخ‌های کلاس معروف بودند و گروه دوم نیز افراد پرتلاش و یا درس‌خوان. چیزی که حرص دیگران را در می‌آورد این بود که چرا این که با یک نگاه روی درس هندسه تحلیلی یا زیست سریع مطلب را درک می‌کنه، تلاش بیشتری انجام نمی‌دهد. اگر این آقای مخ کمی تلاش می‌کرد چه می‌شد دیگه حرف نداشت. می‌تونست همه موفقیت‌ها را درو کند.

از طرفی افرادی بودند که همشه در حال سوال کردن، حل مسئله، درس خواندن و در معنای واقعی کلمه تلاش بودند. چیزی که می‌توانستیم به این افراد بگوییم این بود که اگر تو در این زمینه کمی استعداد داشتی خیلی پیشرفت داشتی. البته نکته جالب این بود که از نظر نمرات این افراد گاهی جلوتر از مخ‌ها بودند و گاهی عقب‌تر.

البته یکی از سرگرمی‌های بچه‌ها این بود که در خیال مغز یکی را برمی‌داشتند و در بدن فرد تلاش کنند قرار می‌دادند و به این صورت یک ابر انسان می‌ساختند.

فکر کنیم با این مثال کمی بحث روشن‌تر شد و کم کم به منظور من پی خواهید برد که از بین سخت‌کوشی یا استعداد آیا باید یکی را نتخاب کرد یا خیر.

اما در همین حین یک شبهه هم برطرف کنیم و آن این که فقط در دنیا افراد خاصی با استعداد هستند. من با این نظر مخالف هستم چون اعتقاد دارم که ما جزئی از پازل زندگی هستیم که خداوند به هرفردی یک استعداد خاصی داده است. این که ما احساس می‌کنیم استعداد خاصی نداریم از طرف خودمان هست و شاید به خاطر تنبلی و یا اهمال‌کاری نمی‌خواهیم به استعداد خودمان پی ببریم.

البته یک نکته مهم وجود دارد؛ اگر مثلا من بدانم که چه استعدادی دارم آنوقت باید آن را به کار گیرم و چون نمی‌خواهیم از استعدادمان استفاده کنیم و تلاشی برای به ثمر رساندن آن انجام دهیم بنابراین شاید می‌ترسیم که دنبال استعداد خودمان برویم. فرض کنید فردی به شما خواهد گفت که شما استعداد ورزشی خوبی داری و می‌توانی در بسکتبال موفق شوی. این جمله یک بار مسولیت برای شما به همراه خواهد داشت و چون ناخودآگاه از انجام آن می‌ترسی پس دنبال کشف خودت هم نخواهی رفت. البته بسیار لذت بخش هست که مسولیت اتفاقات زندگی را به دوش هر چیز یا هر کس بیاندازیم و خودمان را کنار بکشیم.

اما دوباره برگردیم به بحث خودمان سخت‌کوشی یا استعداد. همان‌طوری که گفتم نگاه سیاه و یا سفید به این موضوع شاید نتواند مشکلی را حل کند. پس چه کار باید کرد؟ ما باید بدانیم که چطوری از این موضوع استفاده کنیم که بتوانیم در زندگی پیشرفت کنیم و ما را به موفقیت برساند.

یک حالت بهینه وجود دارد: اگر ما بتوانیم استعداد خودمان را شناسایی کنیم و در جهت آن حرکت کنیم می‌توانیم جهشی بزرگ را تجربه کنیم.

اگر هنوز اصرار دارید که از بین سخت‌کوشی یا استعداد یکی را انتخاب کنید باید بگویم که اشکالی ندارد و معمولا با انتخاب هر کدام به سطحی از موفقیت خواهید رسید. فرض کنید فردی در زمینه ورزش بوکس استعداد خاصی ندارد. منظورم از استعداد فقط استعداد ذهنی نیست و فیزیک جسمانی نیز مهم هست. اگر این فرد پرتلاش چند سال زحمت بکشد می‌تواند در سطح استان یا حتی کشور مقام‌هایی را کسب کند. در حالت دوم هم اگر فردی مستعد باشد اما تلاش چندانی نداشته باشد نمی‌تواند سطح قابل قبولی از موفقیت را کسب کند.
بنابراین بیایم استعداد خودمان را کشف کنید و در راستای استعدادمان تلاش کنیم.
اگر هنوز ته دلتان قرص نشده و احساس می‌کنید پاسخ این سوال که استعداد مهم‌تر هست یا تلاش و سخت‌کوشی باید به عنوان جمع بندی و بگویم که ارزش تلاش بیشتر هست و معمولا تلاش و پشتکار دائمی همراه با نظم و تعهد درونی باعث شده که افراد زیادی به آنجایی که می‌خواهند برسند هر چند که باز هم نقش استعداد در جای خودش مهم هست.
نظر شما در باره این سوال چالش برانگیز چیست؟ شما با کدام یک به موفقیت رسیده‌اید؟ آیا هر دو باید در کنار هم باشند؟ پاسخ‌هایتان را با ما و دوستانتان با اشتراک بگذارید.
2 نظرات
  1. علی آریانپور می گوید

    سلام. ممنون از مطالبتون.
    به نظر خودتون ما الان باید چیکار کنیم؟
    من تو یه کاری استعداد دارم و مطمئنم که علاقه ام باعث میشه توش تلاش و در نهایت پیشرفت هم بکنم. ولی میترسم واردش بشم. چون اصلا کاری نیست که احترام بیاره. آخه کی به یه نقاش اهمیت میده. تازه اصلا هم به درد جامعه اش نمیتونه بخوره.
    چیکار باید کرد؟

    1. علی اصغر رزم جو می گوید

      سلام علی
      ببین این که فکر می کنی یه نقاش به درد جامعه می خوره یا نه دقیقا بستگی به دید تو داره چون ممکنه از کودکی به شما گفتن نقاشی نون و آب نداره و به درد نمی خوره و شما هم داری همین ها را تکرار می کنی.
      سعی کن مطالعات خودت را توی این زمنیه بالا ببری و حرفه ای تر به این قضیه نگاه کنی. مثلا یک نمونه استاد فرشچیان هست که خدمات زیادی به فرهنگ ملی و دینی ایران کرده و حتی در دنیا مورد احترام هست. مطالعه بقیه به عهده خودت….

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.